جواب معرکه
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخورمعنی: اندوهگین مباش که دلدارِ گمشده دوباره به وطن باز میگردد و خانه ی اندوهان به گلستان شادمانی بدل میشود.
یوسف: یکی از پیامبران قوم بنیاسرائیل، که در زیبایی آوازه داشت و برادرانش از حسادت محبّت بیشتر پدر به او، وی را در چاه افکندند و او به خواست خدا از چاه تا ماه (عزیزی مصر) رسید. چنین نقل شده که پدر یوسف، در ماتم پسر از کلبهاش بیرون نیامد و بسیار گریست و از این جهت خانهی پیر کنعان به کلبه ی احزان (خانهی غم و اندوه) شناخته شده است.
گم گشته: گم شده بازآید: باز می گردد، برمیگردد. کنعان: سرزمین پدری حضرت یوسف
اَحزان : جمع حُزن: غمها و اندوهها. گلستان: گلزار، باغ گل، جای پر شور و نشاط(در این جا).
کلبهی احزان و گلستان: آرایهی تضاد دارند.
این غزل حافظ در حال و هوای نوید بخش مخاطب را به روزهای خوش آینده امیدوار میکند.(شاید هم حق به جانب حافظ باشد).
به قول استاد محمّدرضا شفیعی کدکنی، دلدار گم شدهی ایران، «شادی» است و شاید «شادی آزادی»:❇️ ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن وین سر شوریده بازآید به سامان غم معنی: ای دل درد کشیده من، مایوس مباش که حالت بهتر خواهد شد و آشفتگیهای فکری تو آرام و قرار خواهند یافت.
در این حال و هوا غزلهای زیادی سروده شده است ولی «مونولوگ» گفتگوی درونی در این غزل، بیش از همه خود را عرضه می کند. آن گونه که از کلام حافظ برمیآید، تجربه ی نه چندان آسانی را پیش روی خود دارد و تنها راه چاره، تسلّی دادن به خویشتن است و نگاه روشن به آیند هی موافق طبع. به آیند های که شاید زمانی از آن«بوی بهبود» بشنود.
دل غم دیده: دلِ خود حافظ است که دچار غم و محنت فراوانی است. دل بد کردن: بد دل شدن، نا امید شدن.
دل بد مکن: بد دل و ناامید مباش. وین: مخفّف: و این شوریده: 1. آشفته . 2. عاشق . 3. دیوانه
معرکه کن 🙂🌹