عید نوروز است و نوروز یعنی روز نو.
روزی که طبیعت نو میگردد یعنی از نو آغاز میشود، سال از نو آغاز میشود و روز نو دارد آغاز میشود.
نوروز دارد از راه میرسد؛ لبالب از بشارت و طراوت و تازگی و چه خوب است که ما نیز نو شویم.
صبح روز عید وقت آن است که خورشید دست از دامن تپهها بردارد و به آبی آسمان آویزد؛
پس خورشید از پشت کوه سر بالا میآورد و به بهار زیبا خوش آمد میگوید.
زمستان مدتها پیش با شنیدن بوی بهار از این صحرا رفته، اما امروز دیگر رد پایش نیز حذف میشود.
عید نوروز وقت آن است که درختان سر خویش را بالا آورند، به بهار سلام گویند و از طراوت آن بهره گیرند.
وقت آن است که پروانه چمن از پیله درآید و در نفس باد صبا سینه بگشاید.
عید نوروز وقت آن است که شادی در رگهای زمین و ساکنانش سوسو زند.
وقت آن است که روزی از نو آغاز شود.
امروز بهار وارد صحرا میشود و بر درختان شکوفه سپیدی و پاکی میکارد و از درختان لخت دشت عروسی زیبا میسازد.
در طبیعت غوغایی برپاست گویا درختان و جویبارها و پرندگان خندانتر و شادتر از همیشه هستند.
آسمان از سر شوق میگرید و انگار درختان دستهایشان را برای گرفتن دانهها