نگارش دوازدهم -

درس1 نگارش دوازدهم

rogi nzri

نگارش دوازدهم. درس1 نگارش دوازدهم

سلام دوستان کسی صفحه‌ی 24 نگارش دوازدهم انسانی رو نوشته؟ خارج از گوگل، اگه نوشین بفرستین 😇❤️معرکه میدم

جواب ها

baran

نگارش دوازدهم

فلا به اون صفحه نرسیدیم

🇦 🇲 🇮 🇷 🇦 🇩

نگارش دوازدهم

پاسخ پیشنهادی ظهر یکی از روزهای پاییزی بود. خوب یادم هست آن روز طبق معمول ناهار به موقع حاضر نبود و باز هم با شکم گرسنه راهی مدرسه شدم. دوستم نادر مثل همیشه سر کوچه منتظر بود و دفتر و کتابش را زیر بغل زده بود سر تا پایش بوی قورمه سبزی می داد. چقدر هوس کرده بودم.وقتی به مدرسه رسیدیم زنگ خورده بود خودمان را به بی خبری زدیم و وارد حیاط شدیم این طرف و آن طرف را زیر نظر گرفتیم و وقتی دیدیم هوا مساعد است به سرعت خود را به پشت در کلاس رساندیم اقبالمان بلند بود و معلم هنوز سر کلاس حاضر نشده بود. ساعت اول تعلیمات اجتماعی داشتیم. چند لحظه بعد دبیر وارد کلاس شد. آقای عباسی تازه به مدرسه ما آمده بود و خیلی اهل حرف و گپ و گفت با همکاران نبود سر و وضع تمیزی داشت و موها و ریش مشکی اش همیشه از تمیزی برق میزد برعکس سر و وضعش اعصاب درست درمانی نداشت و خشن بود به محض ورود به کلاس بدون حرف اضافه و اتلاف وقت سراغ کتاب رفت و شروع کرد به درس دادن چند دقیقه ای که گذشت شکمم شروع کرد به قار و قور نادر هم که حسابی دلی از عزا درآورده بود زیر زیرکی نیشخند میزد یکی از همکلاسیها به اسم مجید از پشت سر سیخونکی زد. تا برگشتم خیار و پرتقال جانانه ای را پیشکش کرد. من هم بدون معطلی میوه ها را از دستش قاپیدم و بدون توجه به دور و اطراف شروع کردم به پوست کندن پرتقال چنان مست خوردن شده بودم که نفهمیدم آقای عباسی کی بالای سرم ظاهر شد؛ تا خواستم از جایم بلند شوم چنان پس گردنی ای حواله ام کرد که برق از چشمانم پرید گوشم را گرفت که از کلاس بیرونم کند دیدم هوا پس است و کار از کار گذشته گفتم لااقل ناکام از کلاس نروم. فی الفور خیار را از روی نیمکت برداشتم و با حرص شروع به خوردن کردم و با دهان پر گفتم گر جهنم میروی مردانه رو ... حالا برویم.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت