فارسی هشتم -

درس15 فارسی هشتم

پرسان

فارسی هشتم. درس15 فارسی هشتم

ی حکایت برا درس آزاد بفرستید لطفا

جواب ها

جواب معرکه

Saba🌱🌈

فارسی هشتم

_ حکایت پند آموز خطر سلامتی و آسایش «آورده اند روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت: خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.» تاج بده لطفااا 🦋🌈

Ahoo

فارسی هشتم

تاج یادت نره🦋🌠 چوپانی پدر خردمندی داشت. روزی به پدر گفت: ای پدر دانا و خردمند! به من آن گونه که از پیروان آزموده انتظار می رود یک پند بیاموز! پدر خردمند چوپان گفت: به مردم نیکی کن، ولی به اندازه، نه به حدی که طرف را لوس کند و مغرور و خیره سر نماید.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت