ریاضی نهم -

فصل3 ریاضی نهم

ملیکا شریفی

ریاضی نهم. فصل3 ریاضی نهم

«تاج میدم»

جواب ها

مجاز :در معنای خیر واقعی خودش به کار می رود مثال شهر به پا خاست مجاز از مردم هست شهر که به پا نمی ایستد حس آمیزی :دوحس پنجگانه که باهم آمیخته باشن مثال :کز همه شیرین سخنی گوش ماند اینجا شیرین سخنی حس آمیزی هستش

roghaye hematpour

ریاضی نهم

سلام معرکه یادت نره حس آمیزی مثال:حرف هایم مثل یک تکه چمن روشن بود. شاعر در این مصراع دو حس بینایی و شنوایی را باهم آمیخته است حس لامسه شنوایی بویایی چشایی اگر موضوعی را که به مربوط به حسی است به حس دیگری باز بخوانیم حس آمیزی می‌گویند مثل ببین چه می‌گویم ببین حس بینایی می‌گویم شنوایی. ____________________________________________ به کار بردن واژه در معنی غیر حقیقی مانند فر‌وغ روئیت انداز سوی خاک ،خاک مجاز از زمین قطره باران که در افتد به خاک،خاک مجاز از زمین

.... ✌︎

ریاضی نهم

ببین اگ مخوای یادت بمونه جلوی مجاز یدونه (ی) اضافه کن بشه مجازی که واقعی نیست آرایه مجاز یعنی تو معنی غیرواقعی خود استفاده شده مثلا: یک شهر عاشقش شدن اینجا شهر مجاز از مردم شهر هس شهر که نمیتونه عاشق بشه یا مثلا ایران باید آگاه باشد اینجا هم ایران مجاز از مردم ایران هس و اگه یادت نباشه من بگم که ما پنج حس داریم یاهمان حواس پنجگانه(لامسه_بینایی_چشایی_بویایی_شنوایی) این حواس همشون برای یک عضو مخصوص بدن ما هس و نمیتونیم باهم و کنار هم بکار ببیرم اگه یجا دیدی که باهم بکار برده شده بدون حس آمیزی هس مثلا تو کتاب بود شیرین سخن اینجا آرایه حس امیزی وجود داره چون شیرین یه حس چشایی هس ولی سخن حس شنوایی هس در کلی یعنی دوتا حس رو باهم و کنار هم بکار ببیرم موفق باشی اگه فهمیدی معرکه بزن

sonia M.M

ریاضی نهم

حس آمیزی آمیختن دو یا چند حس در کلام، چنان‌که ذهن را به کنجکاوی وادارد و با ایجاد موسیقی معنوی، بر تأثیر و زیبایی سخن بیفزاید. حس‌آمیزی گاه آمیختگی حواس با امور ذهنی و انتزاعی است. حواس پنجگانه: شنوایی، بویایی، بساوایی(لامسه)، چشایی، بینایی سپهبد پرستنده را گفت گرم / سخن‌های شیرین به آوای نرم ◙ شاعر در این بیت در سه حس‌آمیزی زیبا به ترتیب: حس شنوایی و بساوایی (لامسه) را در ترکیب «گفت گرم» و شنوایی و چشایی را در ترکیب «سخن‌های شیرین» و شنوایی و لامسه را در ترکیب «آوای نرم» با هم آورده است که این تعامل حواس با یکدیگر موجب زیبایی آفرینی عبارت شده است. یا در بیت: بر لب کوه جنون خنده شیرین بهار / نقش زخمی است که از تیشه فرهاد شکفت (نصرالله مردانی) در ترکیب «خنده شیرین» دو حس شنوایی و چشایی در هم آمیخته اند. مثالهای دیگر: با من بیا به خیابان / تا بشنوی بوی زمستانی که در باغ رخنه کرده (سلمان هراتی) آسمان فریبی آبی رنگ شد. (دکتر شریعتی) از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوّار بماند (حافظ) افسوس موها، نگاه‌ها به عبث / عطر لغات شاعر را تاریک می کنند. (شاملو) رود می نالد / جغد می خواند / غم بیاویخته با رنگ غروب / می تراود ز لبم قصه سرد / دلم افسرده در این تنگ غروب (سهراب سپهری) مجاز (ادبیات) ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف یکی از آرایه‌های ادبی در ادبیات فارسی مجاز می‌باشد که در لغت به معنای طریق (راه راست)، گذشتن و عبور کردن و راه گذر است؛ [۱]  و در اصطلاح علم بدیع به کلمه‌ای که شاعر در کلام می‌آورد ولی معنای دیگری غیر از معنای حقیقی را مد نظر قرار می‌دهد. فهرست مندرجات ۱ - معنای اصطلاحی ۲ - تعریف علاقه ۳ - انواع علاقه ۴ - انواع قرینه ۵ - فرق مجاز با کنایه و استعاره ۶ - انواع علاقه بین معنای‌ حقیقی و مجازی ۷ - انواع قرینه ۸ - انواع مجاز        ۸.۱ - مجاز عقلی        ۸.۲ - مجاز لغوی               ۸.۲.۱ - انواع مجاز لغوی ۹ - ویژگی‌های تمایز مجاز ۱۰ - مجاز دارای ارزش هنری ۱۱ - پانویس ۱۲ - منبع ۱ - معنای اصطلاحی [ویرایش] در اصطلاح ادبی به لفظی گفته می‌شود که شاعر در کلام می‌آورد و معنای دیگری غیر از معنای اصلی و ظاهری آن را در نظر دارد و با بکار بردن قرینه‌ ذهن مخاطب را از معنای ظاهری به معنای باطنی مورد نظر خود رهنمون می‌کند. بنابراین، در مجاز لااقل باید دو معنا باشد که میان آنها «علاقه» و ارتباطی وجود دارد و گوینده کلام با آوردن «قرینه‌ای» در کلام خود، ذهن شنونده را از معنای حقیقی منصرف سازد و به معنای مجازی کلام برساند. ۲ - تعریف علاقه [ویرایش] مجاز استعمال لفظ در غیر معنای موضوع‌له و اصلی است با وجود قرینه‌ای که مانع از ارادۀ معنای اصلی باشد و نیز وجود علاقه‌ای، زیرا شرط نقل معنای اصلی (حقیقی) به معنای غیراصلی (مجازی) وجود مناسبتی بین آن دو هست که این مناسبت را علاقه می‌گویند. وقتی مثلاً گفتیم: جهان دل نهاده بر این داستان •••• همان بخردان و همان داستان (فردوسی) کلمۀ جهان را به معنای غیر موضوع له، یعنی «جهانیان» استعمال کرده‌ایم اما، این استعمال با دو شرط صورت گرفته است: اول با وجود قرینۀ «دل نهادن بر داستان» که علامت و نشانۀ آن است که کلمۀ جهان در غیر معنای اصلی خود استعمال شده است زیرا جهان در صورت ارادۀ معنای حقیقی نمی‌تواند دل بر چیزی نهد. دوم با وجود مناسبت و علاقه‌یی بین جهان و جهانیان (معنای غیراصلی) که علاقۀ بین آنها علاقۀ حال و محل است. [۲] ۳ - انواع علاقه [ویرایش] علاقه بر دو نوع است؛ علاقۀ همانندی و

آمیختن دویا چند حس و یا یک پدیده ای ذهنی در کلام«حس آمیزی» مثال:شیرین ترین لبخند هرواژه امکان دارد در معنای غیرحقیقی بکاور رود(همون غیر واقعی هست) «مجاز» است

سلام هر کلمه یک معنی حقیقی و چند معنی غیر حقیقی دارد که به معنی غیر حقیقی مجاز می‌گویند. مثال: دست خدا با ما است معنی حقیقی:دست یعنی عضو بدن انسان معنی غیر حقیقی (مجاز): خدا به ما یاری میرساند

سلام حس امیزی به مععنای اینکه شاعر از حواس ۵ گانه در شعر استفاده کرده باشد مجاز به معنای غیر حقیقی یک کلمه.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت