1.سعادت.منزل.عنب.ستودن.
2.این:وابسته پیشین(صفت اشاره).گل:هسته.زیبا:هسته.
مقصد:هسته.بزرگ:وابسته پسین(صفت بیانی).انسان:هسته.
3.گاهی برای تأکید بر سخن و گاهی برای رد یا نفی آن،پرسشی رامطرح میکنیم.مثلا(چو بفروختی،ازکه خواهی خرید؟)مقصود گوینده آن نیست که جوانی را از چه کسی خواهی خرید؟!شاعر،خود از این موضوع آگاه است.قصد او تأکید بر اِنکار این موضوع است که دورهءجوانی،قابل خرید و فروش نیست؛چنانچه از این دوره به خوبی بهره نگیری،به هیچ روی نمیتوانی آن را جبران کنی.این گونه پرسش ها(پرسش اِنکاری)است.
4.وابسته پسین(صفت بیانی).وابسته پیشین(صفت برترین(عالی)).وابسته پسین(مضاف الیه).وابسته پسین(صفت بیانی(تفضیلی)).
5.اخباری.اخباری(التزامی).التزامی.مستمر.
6.معمولاً شاعران در پایان شعر،نام شعری خود را می آورند.به این نام(تخلص)میگویند.تخلص به معنای رهایی یافتن و خلاص شدن است.گویی شاعر با سرودن بیت تلخص،از بند سخن آزاد می شود.تخلص مانند امضا و نشان استه که در پایان شعر می آید.مثلاً اسم اصلی حافظ،(شمس الدین محمد)و نام اصلی شهریار،(محمد حسین بهجت تبریزی)است ولی این دو شاعر در شعر خویش حافظ و شهریار تخلص کرده