جواب معرکه
معلم: شش صورت فعل « زد» رابگو؟
شاگرد : زدم، زدي، دعوا شد
*معلم: الفباي فارسي رو بگو ببينم.
شاگرد: الف – ب – پ – ت – ث – چهار – پنج – شش – هفت…
*معلم: الفباي انگليسي رو بگو ببينم.
شاگرد: ای – بي – سي – چهل – پنجاه – شصت – هفتاد…
*معلم: نخواستم بابا يه شعر بگو.
شاگرد: نابرده رنج گنج – پنج – شش – هفت…
*معلم:بگو ببینم فرق برق آسمان وبرق منزل چیست؟
شاگرد :آقا اجازه برق آسمان مجانیه ولی برق منزل پولیه.
*معلم:« اگر حميد ۵ تا مداد داشته باشه و ۳ تاي اونها را به رضا بده، چند تا مداد براش مي مونه؟»
شاگرد:« آقا اجازه! ما حميد رو نمي شناسيم و كاري هم به كارش نداريم.»
*معلم:« دو تا حيوان دو زيست نام ببر.»
شاگرد:«قورباغه و برادرش.»
*معلم:« بگو ببينم! سيب زميني از كجا پيدا شد؟»
شاگرد:« از زماني كه اولين سيب از درخت به زمين افتاد.»
*معلم: «محسن! اگر به دوستت، رضا، هزار تومان بدی و دوباره پانصد تومان ديگر هم بدی، در مجموع پول مینا چقدر میشه؟»
محسن با عصبانيت مي گويد:« اجازه! ببخشيد، از كيسه خليفه مي بخشيد؟! »
*معلم:« چرا اين قدر دير به مدرسه آمدي؟»
شاگرد:« آقا اجازه! من داشتم خواب يك مسابقه فوتبال مي ديدم. چون بازي به وقت اضافه كشيد، مجبور شدم خواب بمونم تا نتيجه اش معلوم بشه.»
*معلم: اگر تو۲۰۰ تومن پول داشته باشي و برادرت ۵۰ تومن آن را برداره، چه قدر پول برايت مي مونه؟
شاگرد:« ۳۰۰ تومن.»
*معلم با عصبانيت:« ۳۰۰ تومن؟!»
شاگرد: «چون آن قدر گريه مي كنم تا پدرم ۱۵۰ تومان ديگه هم به من بده!»
*معلم: «اگر مادرت به تو بگه نصف پرتقال را مي خواهي يا هشت شانزدهم، كدامش را انتخاب مي كني؟»
شاگرد: «نصف پرتقال رو!»
*معلم: «مگر نمي دونی نصف پرتقال با هشت شانزدهم پرتقال يكي هست؟»
شاگرد: «چرا آقا! مي دونم، ولي پرتقالي كه شانزده تكه بشه، قابل خوردن نيست.»
*معلم: پنج تا حيوان درنده نام ببر
شاگرد : دو تا ببر 3 تا شير !!!
*معلم: چرا روي رودخانه پل مي زنند؟
شاگرد : براي اينكه وقتي بارون مي آید ماهي ها بروند زيرش و خيس نشن.
*معلم: فيل ها در کجاها پيدا مي شن؟
شاگرد: آقا اجازه، فيل ها اون قدر بزرگ هستند که اصلا گم نمي شن !!!
*معلم: آخرين دندونی كه در مي آيد چه دندونیه؟
شاگرد: دندون مصنوعيه!
*معلم : چرا بهترین دوست ما کتابه؟
شاگرد : چون هر بلایی سرش در بیاریم، صداش در نمی آید