جواب معرکه
مشخص نیس..
ولی خب تو چند تا جمله ادبی حفظ باش ک بشه تو اکثر انشاها به کاربرد چون اینا خیلی نمره دارن...
مثلا:
تبدیل شدم به سیگاری که با شعله فندک خودم روشن و دست اخر زیر کفش خودم له میشد.
کلمه چاشنی قشنگ میشه تو ترکیب ها حالا بستگی ب خودت داره. مثلا سکوتی با چاشنی درد
این دردیه که درد نداره
کاش همه این ای کاش ها واقعیت داشت
حرکت موهات قشنگ ترین جذر و مد هس
این داستانیه که با قلم جوهر وجودم روایت میکنم
زیبایی ها همه در درد نهفتس
رقص با بال هایی شکسته
ماهم براورده شدن رو بلدیم...ولی کسی ارزومون نکرد
من استاد سخن گفتنم در سکوتم
فریاد هایی از جنس سکوت
نمک دلتنگی را بر روی جگر داغ دیده و زخمی ام میپاشاند.
گدازه های اتشین درون قلب منجمد ام
گرد فراموشی
تاریکی شب روشنایی روز را بلعیده بود
داستان سنگ و شیشه(کنایه از متضاد بودن این ها و اینکه همیشه باهم برخورد دارن و شیشه دل نازک محکوم به باخته)