سلام بفرمایید
در میان هیاهوی رنگها و نورها، تصویری سیاه و سفید، قصهای پر از تضاد و درد را روایت میکند. در یک سوی این قاب، کودکی با چهرهای معصوم و چشمانی کنجکاو، تبلتی براق را در آغوش گرفته است. دستان کوچکش با ظرافت آن را لمس میکنند و نگاهش پر از حیرت و هیجان است. این کودک، نمادی از دنیای مدرن و امکانات بیشمار است؛ دنیایی که در آن، تکنولوژی و رفاه، جزء جداییناپذیر زندگیاند.
اما در سوی دیگر این تصویر، دنیایی دیگر رخ مینمایاند؛ دنیایی پر از فقر و محرومیت. کودکی رنجور با قامتی خمیده، بر زمین نشسته و تکهای نان خشک را به دهان میبرد. لباسهای کهنه و چهرهی نحیفش، حکایت از گرسنگی و سختیهای طاقتفرسایی دارد. در چشمان او، نه اثری از کنجکاوی کودکانه دیده میشود و نه حسی از شادی و نشاط.
تضاد میان این دو کودک، همچون تیغی تیز بر دل مینشیند. یکی غرق در دنیای تکنولوژی و دیگری درگیر گرسنگی و نیاز. یکی با آیندهای روشن و پر از فرصت، و دیگری با سرنوشتی نامعلوم و تاریک. این تصویر، نه تنها یک صحنه از زندگی را نشان میدهد، بلکه آینهای در برابر دیدگان ما قرار میدهد؛ آینهای که بیعدالتی و نابرابری را در جهانی که در آن زندگی میکنیم، به تصویر میکشد.
این تضاد دردناک، تلنگری است برای ما تا به یاد آوریم که در گوشهای از این جهان، کودکانی هستند که حتی از ابتداییترین حقوق خود محرومند. کودکانی که به جای تبلت و اسباببازی، نیازمند غذا و سرپناه هستند. این تصویر، ما را به چالش میکشد که فراتر از زندگی روزمره خود، به فکر دیگران باشیم و در جهت کاهش این نابرابریها گام برداریم.
شاید در نگاه اول، این دو کودک به نظر غریبه و دور از هم بیایند، اما در واقع، آنها هر دو فرزندان این جهان هستند و سرنوشتشان به هم گره خورده است. بیایید دست در دست هم، جهانی بسازیم که در آن، هیچ کودکی از گرسنگی و محرومیت رنج نکشد و همه فرصت شکوفایی و رشد را داشته باشند. این تصویر، فراخوانی است برای بیداری و همدلی، فراخوانی برای ساختن آیندهای بهتر برای همه کودکان.
تاج یادت نره