زینب قربانی

نگارش هشتم. درس 4 نگارش هشتم

دو دقیقه سکوت کنید و هر صدایی را که می شنوید بنویسید به بهترین تاج میدم و هم فالو میکنم

جواب ها

Taranom Tr

نگارش هشتم

چشم هایم را می بندم و به صدا ها گوش میکنم. صدای قل قل سماور مادر بزرگم که همیشه ی خدا می جوشد؛ صدای بوق ماشین ها، که سردرد می اورد . صدای دعوای دو نفر در کوچه که اعصابت را خورد میکند. ولی در ذهنم جایی را به خاطر می اورم که هفته پیش رفتیم، صدای جیک جیک گنجشک ها، خش خش برگ ها، صدای خروشان آب رودخانه و بازی وجیغ بچه ها.‌و چه حس خوبیست شنیدن این صداها و حتی فکر کردن به انها چشمانم را می بندم و به صدای چک چک باران گوش می دهم دستم را از پنجره بیرون می برم و قطره های باران را حس میکنم احساس خوبی دارم ،بوی تازه ای به مشامم می رسد انگار همان بوی است که بعضی ها در مورد آن بعد از باران حرف می زنند و یک دفعه صدای گربه ای می آید تا می آیم چشمانم را باز کنم صدای خنده های دختر کوچکی را می شنوم و دنبال آن صدای مادر می آید که صدایم می کند دوست ندارم این حس خوب را تمام کنم اما چاره ای ندارم با صدای خودم با آن حس خداحافظی می کنم و صدایم را با زمزمه که پیچیده شده می شنوم تاج یادت نره

سوالات مشابه درس 4 نگارش هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام