نگارش هشتم -

درس 3 نگارش هشتم

sepideh ‌‌‌eslami

نگارش هشتم. درس 3 نگارش هشتم

سلام کسی با ضرب المثل 《کلاغ خواست راه رفتن کپک را یاد بگیرد،راه رفتن خودش راهم فراموش کرد.》 نوشته؟ اگر کسی نوشته و از گوگل نیست بفرسته ممنون تاج میدم :)

جواب ها

Naan....) hich

نگارش هشتم

بگو کلاغ روزی راه رفتن کپکی را میبینه دوست دارع مثل اون راه برع ولی بعد میفهمه به دردش نمیخورع تصیمیم میگیرع مثل خودش راه بره که میبینه نمیتونه حالا باید با خلاقیت خودت یه چیزاییا بعش افزوده کنی

ro....

نگارش هشتم

روزی کلاغی در آسمان پرواز میکرد که کپکی زیبا دید و از راه رفتن کپک خوشش آمد و تصمیم گرفت که مانند کپک راه برود کلاغ هر روز راه رفتن کپک را تمرین می‌کرد آنقدر تمرین کرد که دیگر نتوانست مانند کپک راه برود ،راه رفتن کپک را یاد نگرفت هیچ،راه رفتن خودش را هم فراموش کرد تاج یادت نره

جواب معرکه

𓃱 .

نگارش هشتم

تاج یادت نره.

جواب معرکه

روزی کلاغی در اسمان پرواز میکرد که چشمش به کپک زیبایی افتاد کپک توجه کلاغ را به خود جلب کرد کلاغ با خودش گفت چه کپک زیبایی و دید کپک چه زیبا راه می رود باا خودش گفت: کاش من هم میتوانستم مثل این کپک زیبا راه بروم و از کپک خواست تا به کلاغ یاد دهد که چگونه راه می رود و کپک هم با کمال میل قبول کرد و رفت تا راه رفتن خودش را به کپک یاد دهد کپک روزهای خیلی زیادی تلاش کرد و یک ماه گذشت کلاغ هرجا می رفت مثل کپک راه میرفت و آخر یاد گرفت که چگونه مثل کپک راه برود و روزی در حال راه رفتن که بود چشم گنجشکی به کلاغ افتاد به سمت کلاغ رفت و به او گفت: این چه وضع راه رفتن است چرا مثل کپک ها راه میروی و شروع به خنده کرد کلاغ ناراحت شد و با خودش گفت کاش آن روز به کپک نمیگفتم که به من مانند خودش راه رفتن را یاد دهد به خانه اش بازگشت و هرچه میخواست که مثل سابقش راه برود نمیشد به این دلیل این ضرب المثل را که گفته اند:(کلاغ خواست راه رفتن کپک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد) راگفته اند

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت