نگارش هشتم -

درس 1 نگارش هشتم

fatemeh ..

نگارش هشتم. درس 1 نگارش هشتم

بچه ها اگر بخواهید ی دلنوشته یا داستان برای دهه ی کرامت یا امام رضا بگید چی میگید لطفا اینجا بنویسید و از خودتون باشه خواهشا از گوگل نباشه

جواب ها

جواب معرکه

Tap Swap

نگارش هشتم

در دههٔ کرامت، روایت یک داستان زیبا که در دهه‌های گذشته رخ داده است را برایتان خواهم گفت. یک روز آفتابی و زیبا، در روستایی کوچک، پسری جوان به نام کیان زندگی می‌کرد. کیان، با دلی پر از مهربانی و شجاعت، همیشه به مردم روستا کمک می‌کرد و به آن‌ها لبخندی دوست‌داشتنی می‌بخشید. یک روز، خبری مرموز پیرامون یک گنج پنهان در کوهستان‌های اطراف روستا به گوش کیان رسید. این گنج، به‌گفته‌ی افسانه‌ها، معنای کرامت و سعادت بی‌پایان را در خود نهفته داشت. کیان با شور و هیجان، تصمیم گرفت که به دنبال این گنج افسانه‌ای بگردد. با همت و ایمان خود، کیان مشقت‌های بسیاری را پشت سر گذاشت و در پی پیچ‌وخم‌های کوهستان‌ها به گنج رسید. اما آنچه که درون این گنج پنهان بود، هیچ چیز جز یک آینه شفاف نبود. آینه‌ای که نگاهی عمیق به دل خالی هر کس می‌انداخت و حقیقتی درونی را نمایان می‌کرد. کیان در آینه نگاه کرد و در آن لحظه فهمید که واقعیتی که درون خود یافته بود، ارزشمندتر از هر گنجی بود. این پسر جوان با خود گفت: 'کرامت و سعادت واقعی، درون قلب پر از مهربانی و صداقت است. این آینه، آنچه که واقعا می‌خواهم، را به من نشان داد.' از آن روز، کیان به عنوان نمادی از کرامت و انسانیت، به همه مردم روستا کمک کرد و آن‌ها را به زیبایی‌های دل و انسانیت هدایت کرد. این داستان نشان دهنده‌ی این است که واقعیتی که ما به آن پیوندیم، ارزشمندتر از هر گنجی است و واقعیتی که درون ماست، می‌تواند ما را به سعادت و کرامت واقعی برساند. تاج یادت نره

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت