فرهنگ و هنر هشتم-

هنرهای نمایشی فرهنگ هنر هشتم

Rozhan

فرهنگ و هنر هشتم. هنرهای نمایشی فرهنگ هنر هشتم

نمایشنامه طنز می خوام موضوع داشته باشه معنا دارم باشه پنج شیش نفر هم نقش داشته باشه تاج می م

جواب ها

جواب معرکه

𝔖𝔒𝔅ℌ𝔄𝔑.𝔐𝔎

فرهنگ و هنر هشتم

**عنوان نمایش‌نامه: «در انتظار چای»** **شخصیات:** 1. **آقای حسینی** - یک چای‌فروش با تجربه که همیشه به دنبال بهترین نوع چای است. 2. **خاله فاطمه** - یک مشتری همیشگی که همیشه قصه‌های قدیمی را تعریف می‌کند. 3. **حامد** - یک جوان بی‌دغدغه که در دوستی‌هایش همیشه مشکلاتی دارد. 4. **شهرزاد** - یک زن مدرن که عادت دارد همه چیز را با تلفن همراهش پیگیری کند. 5. **علی** - یک کارگر ساده که همیشه درگیر مشکلات روزمره است. 6. **دکتر امینی** - یک پزشک که به تازگی به محله آمده و به دنبال آرامش است. **خلاصه داستان:** در یک چای‌خانه کوچکی در محله‌ای قدیمی، چند کاراکتر متفاوت جمع می‌شوند. آقای حسینی مشغول تهیه چای‌های مختلف است و مشتریانش هر کدام با دغدغه‌ها و دردسرهای خود به چای‌خانه می‌آیند. --- **صحنه ۱:** (در چای‌خانه، آقای حسینی مشغول آماده کردن چای است. جو دوستانه‌ای در فضا حاکم است. خاله فاطمه وارد می‌شود.) **خاله فاطمه:** (بغلط از دروازه وارد می‌شود) آقای حسینی! آیا هنوز هم همانی که می‌گفتید چای سبز برای سلامتی خوب است، درست است؟ **آقای حسینی:** (با لبخند) بله خاله فاطمه! اما اگر یک قوری با چای سیاه باشد، می‌توانید صد درصد سالم بمانید! **خاله فاطمه:** (با صدای بلند) می‌دانید که در زمان‌های قدیم، ما چای را چگونه آماده می‌کردیم… (حامد وارد می‌شود و به داستان خاله گوش می‌دهد.) **حامد:** خاله، لطفا فقط چای را سفارش بدهید، من دارم دیروقت می‌شوم! **خاله فاطمه:** دیروقت؟ جوان، تمام وجودی که باید بگویی «بعداً» را فراموش نکن! --- **صحنه ۲:** (شهرزاد وارد می‌شود و با موبایلش عکس می‌گیرد. سرعت عمل او توجه همه را جلب می‌کند.) **شهرزاد:** (به دوستانش) ببینید، چای‌خانه‌ها هم باید به روز شوند! من می‌خواهم اینجا را در اینستاگرام بگذارم! **علی:** (با خستگی) خوب است، اما آیا از چای خبری هم هست؟ **شهرزاد:** چای و سلفی! دو در یک! (با خنده) بله، بله، چایی که بگذارید، عکس را هم تموم می‌کنید! --- **صحنه ۳:** (دکتر امینی وارد می‌شود و به همه سلام می‌کند.) **دکتر امینی:** سلام دوستان! آیا کسی از عوارض چای مطلع است؟ **آقای حسینی:** بله، عوارضش این است که آدم عادت به نشستن در اینجا پیدا می‌کند! (همه می‌خندند و دکتر امینی هم به جمع آنها ملحق می‌شود.) **دکتر امینی:** راستش برای من چای بهترین معجون است، با چای خوب، فکر بهتر می‌شود! **خاله فاطمه:** (با نگاهی کنجکاو) دکتر! چه فکری درباره چای و دوستی دارید؟ **دکتر امینی:** دوستی و چای هر دو روح را آرام می‌کنند. (به حامد) نظرت چیه جوان؟ --- **پایان:** (همه دور میز نشسته‌اند، چای نوشیدنی می‌کنند و به داستان‌های یکدیگر گوش می‌دهند. خاله فاطمه داستانی می‌گوید که همه را به خنده می‌اندازد و در نهایت به این نتیجه می‌رسند که زندگی خیلی جدی نیست و چای و دوستی بهترین درمان برای نگرانی‌هاست.) **حامد:** (با لبخند) درست می‌گویید، ما هیچ‌وقت نباید شادی‌هایمان را نادیده بگیریم. **شهرزاد:** بله! بیایید به این چای‌خانه به عنوان یک محل آرامش نگاه کنیم! (همه با هم قهری خوشحال می‌زنند و فضا آکنده از دوستی و خنده می‌شود.) **پرده پایین می‌رود.** امیدوارم این نمایش‌نامه بتواند لبخند بر لبان شما بیاورد!

سوالات مشابه

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام