فارسی نهم -

درس5 فارسی نهم

فاطی ....

فارسی نهم. درس5 فارسی نهم

سلام برا درس ازاد چی نوشتین بفرسین تاج میدم زود لطفا

جواب ها

Helia ...

فارسی نهم

بفرمایین

جواب معرکه

اسنا

فارسی نهم

متن درس شب یلدا شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. این جشن در 9 آذر 1401 ثبت میراث جهانی شده است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود. شب یلدا به میان غروب آفتاب ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در ۱ دی (نخستین روز زمستان) گفته می‌شود. خانواده‌های ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر و همچنین انواع میوه‌ها و رایج‌تر از همه هندوانه و انار را مهیا و دور هم سرو می‌کنند. در این جشن سرو تنقلات، شاهنامه‌خوانی،قصه‌گویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فال‌گیری با دیوان حافظ رایج است.اما شب یلدا در کشورهای نیمکره جنوبی برخلاف نیم کره شمالی کوتاهترین شب سال است.یلدا» برگرفته از واژهٔ سریانی ܝܠܕܐ به‌معنای زایش است[۵] ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته‌است.[۶] در آثارالباقیه بیرونی، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است. در قانون مسعودی نسخهٔ موزه بریتانیا در لندن، «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌است.[۷] واژه «شب چله» یا «شب چله کلان» هم که در فرهنگ عامه مردم مترادف با شب یلدا بکار می‌رود از آن روست که چهل روز اول زمستان را «چله بزرگ» و بیست روز بعد از آن را «چله کوچک» نامیده‌اند. شعر زیباترین قسم سهراب سپهری زندگی نیست بجز نم نم باران بهار زندگی نیست بجز دیدن یار زندگی نیست بجز عشق بجز حرف محبت به کسی ورنه هر خار و خسی زندگی کرده بسی زندگی تجربه‌ی تلخ فراوان دارد دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه‌ی یک عمر بیابان دارد ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم!؟ حکایت تخته سنگ و پادشاه در زمان های گذشته، یک پادشاه تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند خودش را در آن جا مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردند که این چه شهری است که نظم ندارد. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و… . با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت. نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد، بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه ای را زیر تخته سنگ دید، کیسه را باز کرد و داخل آن کیسه، تعدادی سکه طلا و یک یادداشت را مشاهده کرد. پادشاه درآن یادداشت نوشته بود: ” هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد. “

SMZ zahedi

فارسی نهم

خاستی بگو خودارزیابی شم بفرسم

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت