خورشید تازه سلام کرده است می شنوی؟
صدای گوش نوازی شنیده می شود جلوتر که می رویم صدا بلندتر و واضع تر می
شود این نغمه آب است،سرود طراوت،پاکی،لطافت،آرامش و…
آب چشمه از دل کوه می جوشد و به سختی سنگ های ریز و درشت را کنار می
زند و روشنی را که میبیند روی زمین سینه پهن می کند گویا سفری درشت است.
قطرات آب که به هم پیوسته و دست به دست هم داده اند از میان کوها و دل
تپه ها می آید و خبر سلامتی آن ها را به جنگل و درختان حاشیه ی رود می
رساند.
گاهی نسیمی می وزد و دست نوازشگرش خنکی دلچسبی را روزانه ی گونه هایمان
می کند.برای ما که در شهر زندگی می کنیم،رودخانه ی یاد آور
شادی،تفریح،هوای پاک و… است راستی این همه اب کجا می روند؟
مردم روستاها و آبادی ها و شهرهای کنار رود برای آبیاری مزارع درختان
میوه از رود آب بر می دارند کمی پایین تر سدی بزرگ ساخته اند واز حرکت
و گردش آب،برق و روشنایی می گیرند تا چرخ صنایع بگردد.
آب ها بعد از سفری طولانی و عبور از کوها و جنگل ها و دشت های فراخ،دست
خود را به هم می دهند و رودخانه های زیبا دریای مواج را در