سلام گلم
انشا موهای بافته شده
قرار بود امروز بره بیرون برای همین ما راه بافته بود و از روسریه سفید رنگش بیرون انداخته بود همانطور که باد بهمون میخورد و لذت میبردیم نگاهی به اطراف میکردم و از روز خوبم لذت میبردم قرار بود با دوستش به شهر بازی برود سوار اژدها شده بود اینقدر که با لا و پایین شده بودم دل پیچه گرفته بودیم و وا رفتیم😂 دستی به من کشیدم و کمی مرا صاف کرد و بعد هر یک هر یک از دوستانم(تار ماهای دیگر) به این طرف و ان طرف پرت و پلا شده بودند و بیشتری ها از بافت خارج شده بودند اعصبانی بودم چون چند تا از دوستانم میان کش مو گیر کردند انها را کشیدم که دختری که صاحب ما بود گفت اخ موهام
بعد کشمو را باز کرد اخی ازاد شده بودیم و فرفری خلاصه در شهر بازی ما بسیار اذیت شدیم تابه خانه رسیدیم