نگارش دهم -

درس5 نگارش دهم

فاطمه لطیفی

نگارش دهم. درس5 نگارش دهم

سلام کسی میتونه انشای ذهنی به روش جانشین سازی درمورد بخاری برام بفرسته لطفا

جواب ها

هوا سرد بود، برف نم نمک روس سطح شهر را سپید پوش کرده بود. باد سردی می وزید و همگی از فرط یخ زدگی شال گردن هایشان را به دور خود پیچیده بودند تا مبادا سرما در گلویشان رخنه کرده و خانه نشینان کند. چه در سرما یا چه در گرما لباسی بر تن ندارم. هر لحظه در حال دیدن و تماشاکردن رهگذرانی هستم که بدون توجه به زنگار روی پیشانی ام یا برف نشسته روی سرم گذر می کنند و می روند. عده ایی با دیدنم اخم مهمان پیشانی اشان می شود و با غضب نگاهم می کنند و عده ایی دیگر با شادی می خندند و بدون مکث می گذرند و می روند. اما من همان آدم های اخمالو را بیشتر دوست دارم. زیرا می توانم بیشتر آن ها را ببینم، بعضی هایشان با خانواده هستند و بچه هایشان فرصتی پیدا می کنند تا از سر و کول شان بالا روند یا عده ایی دیگر از مرگ نجات پیدا می کنند و توقف اجباری به ادامه ی دعوایشان پشت تلفن یا بغل دستشان می پردازند. اما با همه ی این اوصاف، لحظه های خوبی را نیز شاهد بوده ام. لحظه ی خنده های از ته دل عروس برای داماد یا لحظه ی دعای خیر مادر یا پدر برای فرزندانشان. اصلا همین که تغییر رنگ هایم نان آور سفره ی خانواده ایی می شود که حامی اش دخترکی گل فروش است یا پسرکی فال فروش، خود یک حال نابی دارد. می دانی چراغ راهنمایی بودن درست به مانند رنگ هایش، گاهی از عصبانیت دیگران قرمز شده است و یا گاهی از شادی دیگران سبز شده است یا یرای چند ثانیه فرصتی شده برای فکر کردن و رنگش به زردی می رود. چراغ راهنمائی بودن خود سخت ترین کار ممکن است! فکرش را بکن، ببینی، بشنوی اما نتوانی حرفی بزنی نه کاری کنی! آن وقت کم کمک زنگار به پیشانیت می نشیند و پیر می شوی و زمانش که رسید تعویض می شوی.:جانشین چیزی شدن درست مثل آن است که تو کتک نخورده درد بکشی و غذا نخورده سیر شوی! آن گاهست که هم درد را می فهمی و هم درمان را.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت