نگارش هشتم -

درس5 نگارش هشتم

maede

نگارش هشتم. درس5 نگارش هشتم

سلام بچه ها میشه ص ۶۳ نگارش رو برام بفرستین لطفاً از گوگل نباشه و خودتون نوشته باشین ممنون 🤝✨💗

جواب ها

erfan...

نگارش هشتم

با خودکار جادویی نوشتم دیده نمیشه 🤣😁 واقعا خیلی زحمت کشیدم تا بنویسم مغزم هنگ کرد 💣💣

جواب معرکه

👺asal 🚷

نگارش هشتم

من نوشتم وای پاک نویس نکردم اگ بخوای میتونم تا فردا پاک نویس کنم بهت بدم اگ تا فردا وقت داشته باشی😁

جواب معرکه

Leo‌‌

نگارش هشتم

دادم به چت GPT نوشت اگه موضوع دیگه ای میخوای بگو ... لبو و زمستان، گرمایی از جنس خاطره بند آغازین برف آرام و بی‌صدا می‌بارید و همه‌چیز را زیر سفیدی خالص خود پنهان کرده بود. هوای سرد زمستانی گونه‌هایم را سرخ کرده بود و نفس‌هایم همچون بخاری در هوا ناپدید می‌شد. در این سرمای دلچسب، چیزی که بیشتر از همه دلم می‌خواست، گرمای یک ظرف لبو بود؛ همان طعمی که همیشه زمستان را برایم شیرین‌تر می‌کرد. بند میانی لبو در ظرفی کوچک مقابل من بود؛ بخار گرمش به هوا بلند می‌شد و عطر دل‌انگیزش با سرمای زمستان بازی می‌کرد. رنگ سرخ لبو، مثل تکه‌ای از خورشید، در این روز برفی می‌درخشید و مرا به خود جذب می‌کرد. اولین قاشق را که چشیدم، طعم شیرین و گرمایش تمام وجودم را پر کرد. گویی هر لقمه از آن، سرمای بیرون را از خاطرم می‌برد و به جای آن، احساسی از آرامش و رضایت می‌نشاند. صدای خنده بچه‌ها که در برف بازی می‌کردند، با بوی لبو در هم آمیخته بود. خاطرات کودکی‌ام زنده شد؛ زمانی که کنار بخاری می‌نشستیم و مادربزرگ، لبوهای گرم و خوش‌رنگ را در بشقاب‌های کوچک تقسیم می‌کرد. آن لحظه‌ها ساده بودند، اما پر از گرمای عشق و صفای خانواده. بند پایانی این روز برفی با عطر و طعم لبو به یادماندنی‌تر شد. لبو فقط یک خوراکی ساده نیست؛ گویی پلی است میان گذشته و حال، میان خاطرات کودکی و لحظه‌های اکنون. در سرمای زمستان، گرمای لبو نه‌تنها جسمم را گرم کرد، بلکه قلبم را نیز پر از شادی و آرامش کرد. لبو، هدیه‌ای ساده اما بی‌نظیر از دل زمستان است.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت