جواب معرکه
معلم ها برای سخت گیری و جدیت شان دلیل دارند و آن هم پیشرفت ماست . اگر از بیشتر آدم های موفق در مورد رمز موفقیت شان سوال شود یکی از عوامل داشتن اساتید و معلمان دلسوز و سخت گیر بوده است که آنها را وادار به تلاش و کوشش بیشتر کرده است .
معلم ها برای درس دادن های طولانی دلیل دارند ، دلیلش این است که آنها مجبورند حجم بسیار زیادی از مطالب را در دوره زمانی مشخصی به بچه ها یاد بدهند و مجبورند هر جلسه مطالب درسی زیادی را به بچه ها یاد بدهند.معلم ها برای دادن تکالیف سخت و زیاد دلیل دارند ، دلیل آنها این است که ما با تمرین و تکرار و تکرار و تکرار روی درس ها مسلط میشویم . حتی درس های سخت را میتوان با تمرین و تکرار آموخت .
معلم ها برای این که گاهی خسته و بی حوصله باشند دلیل دارند ، خوب آنها هم مثل بقیه ما انسان هستند و ممکن است به خاطر مشکل بودن شغل معلمی و هزاران گرفتاری دیگری که دارند ناراحت باشند. نمیتوان از معلم ها توقع داشت که هیچ خطا و اشتباهی نداشته باشند.این ها را گفتم که در نهایت بگویم « اگر من یک معلم بودم » تلاش میکردم مهربان باشم ، شاد باشم و کلاس شادی داشته باشم ، با همه دانش آموزان مثل هم رفتار کنم و بین آنها فرق نگذارم ، درس را با شیوه های شاد و جدید به بچه ها یاد بدهم تا از از آن لذت ببرند . به دانش آموزان به اندازه تکلیف بگویم ( نه کم نه زیاد ) که هم یاد بگیرند و هم زده نشوند . با حوصله و صبور باشم و طوری درس بدهم که نه فقط بچه های زرنگ کلاس که حتی بچه های تنبل هم به درس علاقمند شوند و آن را بیاموزند و مهم تر از همه این ها سعی میکنم به عنوان معلم خودم انسان خوبی باشم تا الگویی درست برای دانش آموزانم باشم و علاوه بر درسهایی مثل ریاضی و فارسی و علوم و نگارش و … به آنها درس چگونه زیستن بیاموزم..اما همه اینها در خیال و تصور من است و ممکن است در عمل نتوانم به همه آنها جامه عمل بپوشانم . زیرا میدانم معلمی واقعا شغل سخت دشواری است و نیاز به عشق ، فداکاری ، ایثار و زحمت و تلاش فراوانی دارد که از عهده هر کسی ساخته نیست .
در پایان اینطور نتیجه میگیرم که حالا که دانش آموز هستم تلاش کنم معلم هایم را درک کنم ، آنها را ناخواسته اذیت نکنم و از صمیم قلب قدر دان زحمت های آنها باشم و اگر در آینده معلم شدم ، حرف هایی که امروز زده ام را فراموش نکنم وتلاش کنم کارم را به بهترین نحو انجام دهم.