ضربالمثل «زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد» به این معناست که گاهی اوقات انسان به دلیل صحبتهای ناپخته و بیاحتیاط خود، ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند. در اینجا داستانی کوتاه دربارهی این ضربالمثل ارائه میشود:
---
روزی روزگاری در یک دهکدهی کوچک، پسری به نام امیر زندگی میکرد. امیر پسر باهوش و نترسی بود، اما گاهی اوقات زبانش از فکرش جلوتر میرفت. او همیشه نظراتش را به شدت و با اعتماد به نفس بالا بیان میکرد، بدون آنکه به عواقب آن فکر کند.
یک روز، در مدرسه، معلم از دانشآموزان خواست تا به یک مسأله ریاضی پاسخ بدهند. امیر با بلندگو پاسخ را داد و گفت: «این سؤال خیلی آسان است و همه میتوانند آن را حل کنند!» او نمیدانست که یکی از همکلاسیهایش در این درس ضعیف است. این حرف باعث ناراحتی و خجالت او شد.
همکلاسیاش، سامی، که همیشه تحت فشار صحبتهای امیر بود، احساس کرد که دیگر نمیتواند در کلاس شرکت کند. او روزها از رفتن به مدرسه خودداری کرد و امیر بسیار نگران شد. وقتی فهمید که سامی به خاطر او از مدرسه نمیآید، دلش گرفت. او متوجه شد که حرف ناپختهاش چگونه میتواند بر زندگی دیگران تأثیر بگذارد.
امیر تصمیم گرفت با سامی صحبت کند و از او عذرخواهی کند. او به سامی گفت: «من واقعا متأسفم که تو را آزردم. نمیخواستم به تو آسیب بزنم.» سامی با دلسوزی گفت: «میدانم، اما حرفهای تو برایم سنگین بود.»
از آن روز به بعد، امیر یاد گرفت که قبل از صحبت کردن، بهتر است کمی فکر کند و مراقب کلماتی باشد که به زبان میآورد. او فهمید که بعضی اوقات زبان سرخ او میتواند دوستیها و محبتها را تحت تأثیر قرار دهد.
---
این داستان به ما یادآوری میکند که قبل از هرگونه گفتوگو و ابراز نظر، باید دربارهی احساسات و عواطف دیگران فکر کنیم تا بیدلیل باعث درد و ناراحتی آنها نشویم. زبان سرخ میتواند سر سبز را در معرض خطر قرار دهد.