هادی مهدوی

نگارش هفتم. درس 4 نگارش هفتم

انشادرمورد روزی که می خواهم تکرارشود پاییز یک دست صداندارد هرکه بامش بیش برفش بیشتر فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه زبان بی سوادی کی میتونه ایناروازخودش بفرسته ازگوگل نباشد فقط خودتون هرکی بفرسته تاج ومعرکه میدم فقط زودبفرستید لطفا...

جواب ها

جواب معرکه

تاج یادت نره هر که برفش بیش برفش بیشتر

جواب معرکه

موضوع:روزی که دوست دارم تکرار شوم هر کاری کنیم زمان می‌گذرد بیایید سعی کنیم با لذت وشادی بگذرونیم. تو زندگیم بهتریم روز هارو دیدم وازش لذت بردم مخصوصا در کودکیم که واسه همه چی زوق میکردم روزی که رتبه کنکور برادرم اومد خوشحال بودیم و من هم خوشحال بودم روزی که پدرم بهم دوچرخه خرید و بی تاب بودم شب صبح شود ومن دوچرخه سواری کنم و روزی که فردا مسابقه شنا کشوری نوجوانان و کودکان بود از استرس میمردم ونمیدونم فردا کی اول میشه روز مسابقه فرارسید من از شهرستان سراب استان آذربایجان شرقی بودم با دوستانم دور اول رقیب اول شد ومن ودوستان که خیلی ناامید شدیم چون که خیلی تمرین کرده بودیم وبا صحبت انگیزشی های مربیان ما انرژی گرفتیم و رفتیم واز جون مایه گذاشتیم وست دوم وسوم رو بردیم اوت روز بهم یاد داد که هیچ وقت تو زندگیم نا امید نشم. روز هایی که در مهارت های فیزیکی و درسی همه چیو بل اعتماد به نفس توضیح میدادم خیلی دوست دارم تکرار شود و در کلاس فن بیان که با اعتماد به نفس همه چیو میگفتم و استرس نداشته دوست دارم تکرار شود وروز هایی که در کودکیم در یک نگاه عاشق میشدم خیلی دوست دارم تکرار شود دختر رو نمی‌شناختم اما انگار دوسش داشتم همه ی اون روزا گذشت و الان در جایگاهی که هستم افتخار میکنم و سعی میکنم در آینده بهترین خودم باشن در جامعه تاثیر داشته باشم .پایان تاج یادت نره ؟؟؟

جواب معرکه

‌Nafas ee

نگارش هفتم

فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه نباید کسی را به ظاهر قضاوت کنیم (فلفل با اینکه کوچک است ولی وقتی آن را میخوریم تند وآتشی. مورچه با اینکه بدن کوچیکی دارد اما می‌تواند چیز های سنگین تر از وزنش بردارد.هندوانه ما تا اونو نشکنیم که به داخل اون پی نمی‌بریم یا نارگیل) در کشت زاری گاوی زندگی می‌کرد گاو خیلی مغرور بود هروز به کشت زار می آمد وسبزی جات را له می‌کرد ومیخورد سبز جات ها از دست او عصبانی شدن و روزی تصمیم گرفتن به او جمله کنند کدو.هندوانه.کلم.فلفل و.... به گاو حمله کردنند گاو همه ی سبزی جات هارو له کرد وفقط فلفل مانده بود فلفل گفت ای گاو بیا وبا من بجنگ گاو به او حلمه ولی چون فلفل بدنی کوچک داشت آسیبی ندید گاو تصمیم گرفت فلفل را زنده زنده بخورد همین کار را هم کرد وقتی فلفل را خورد صورتش قرمز شد بعد از چند ثانیه هرچه خورده بود بالا آورد فلفل آمد وگفت《فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه
Steya Hasanzzadh

نگارش هفتم

انشاء درمورد پاییز به نام خدایی که پاییز را نقاشی کرد وبه ما چشم دیدن داد که نقاشی هایش را ببینیم و گوش هایی شنوا داد تا صدای خش خش برگ های درختان را بشنویم. حتی، هندوانه با آن همه عظمت وابهت تاب مقاومت در برابر سرما را ندارد پاییز، فصل بسیار زیبایی، است. در پاییز برگ درختان به رنگ های زرد وقهوه ای وقرمز در می آیند. در فصل پاییز پرندگان، به مناطق گرم تر مهاجرت می‌کنندودرفصل پاییز روز ها کوتاه تر وشب ها بلند تر می‌شوند ودر این فصل کشاورزان محصولاتی مانند گندم و جو را می کارند. پاییز فصل ریزش نعمت های آسمانی می باشد ودر آخر همه دلایلش زیبا بود *پاییز می رسد که مرا مبتلا کند بارنگ های تازه مرا آشنا کند
فاطمه علیپور

نگارش هفتم

انشا درمورد پاییز. موفق باشی رفیق🤞🏻🙂

سوالات مشابه درس 4 نگارش هفتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام