نگارش نهم -

درس 2 نگارش نهم

ارمیتا شهریار

نگارش نهم. درس 2 نگارش نهم

سلام انشا حکایت دباره ی دزدی پیراهنی را دزدید و ان را به پسرش داد که به بازار ببرد و آن را بفروشد پسر پیراهن را به بازار برد اما ان را از او دزدیدند وقتی به خانه برگشت پدرش پرسید پیراهن را به چه قیمتی فروختی پسر گفت به همان قیمتی که شما خریده بودید ولی از انترنت نباشه لطفا

جواب ها

mahdi pa

نگارش نهم

.سلام..

parvaneh ‌‌‌‌

نگارش نهم

روزی دزدی به بازار رفت و بعد از کمی گشت و گذار در آن جا وارد مغازه ی شلوغی شد و یک پیراهن دزدید، سپس به سرعت از آنجا دور شد و پیراهن را با خود به خانه آورد. او که می ترسید اگر خودش دوباره به بازار برود صاحب مغازه او را بشناسد، تصمیم گرفت از پسرش کمک بخواهد و پیراهن را به پسرش داد و گفت: این پیراهن را به بازار ببر و بفروش. پسر پیراهن را گرفت و راهی بازار شد و در آنجا بساط کوچکی پهن کرد و پیراهن را هم گوشه ای گذاشت تا در دید مشتری ها باشد اما در یک لحظه که حواسش نبود شخصی آمد و پیراهن را دزدید. پسر بعد از چند دقیقه متوجه دزدیده شدن پیراهن شد و دست خالی از بازار به خانه برگشت. پدر با دیدن پسرش از او پرسید: پس توانستی پیراهن را بفروشی؟ حالا بگو ببینم آن را چند فروختی؟ پسر هم با ناراحتی نگاهی به او کرد و گفت: به همان قیمتی که تو خریده بودی، تو پولی بابت آن نداده بودی، من هم پولی بابت فروش آن دریافت نکردم زیرا پیراهنی که تو از شخصی دزدیده بودی را یک نفر دیگر از من دزدید.

سلام بازنویسی حکایت

علی بهفروز

نگارش نهم

من با استادم خیلی راحتم و شوخی دارم اینو نوشتم میتوانی نشان بدهی بده نمیتوانی نشان بدهی در راه رضای خداوند تاجی بده

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت