نگارش هشتم -

درس 2 نگارش هشتم

ᎷᗨᎻᎦᗨ ᗨᎡ

نگارش هشتم. درس 2 نگارش هشتم

لطفا نگارش هشتم میخواهم صفحه36لطفا ایترنت نباشد زود میخواهم

جواب ها

جواب معرکه

مهلا &&.

نگارش هشتم

بفرما عزیزم ❤❤ تاج یادت نره💟💟 پیر مردی بود که دچار چشم درد شد و بعد از چند روز دید که دردش خوب نمیشود و پی برد که دیگر نمیتواند ان درد لعنتی را تحمل کند و پیش دام پزشکی در شهر خودشان رفت که نامش بر سر زیبانها بود بس که کارش درست بود و به او گفت که ای دکتر چند روزی است چشم درد مرا کلافه کرده ،چشم مرا درمان کن که امانم را بریده است. دکتر ان دوایی را که در چشم اسب و گاو و … می ریخت در چشمش ریخت و مرد به کل کور شد و پیش قاضی رفت و شکایت مرد را کرد و داستان را تعریف کرد.قاضی که مرد منطقی و عاقلی بود، گفت: مجازاتی برای ان مرد در نظر نمیگیرم زیرا تو خر بودی که پیش دام پزشک رفتی اگر عقل داشتی و انسان بودی پیش دکتر انسانها میرفتی نه دام پزشک پس برو که تو مقصری.

جواب معرکه

تاج یادت نره

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت