جواب معرکه
سلام بفرما
تاج فراموش نشه 🤩
کم کم آسمان پیچ و تابی به خود می دهد و خودش را از حضور ابرها می تکاند، ابرهای تار به گوشه ای می خزند و در دور دست ها جایی که کویر منتظر است خود را به رقص در می آورند، نرم نرم می افتند و صدایی چون صدای نجوای عاشق فریاد زندگی را در دلم زنده می کند. صدایی دل انگیز و پی از حس ناب عاشقی، خدا هم تماشاگر می شود و من به این ترانه آسمانی دل می سپارم و بی چتر در حوالی دل تنگی های خیابان به راه می افتم.
صدایی پر از حس سالها غم و دوری و انتظار که با آمدن باران به سر می آید و همه با هم دعای روح انگیز باران را سر می دهند و من هم در حوالی کوچه های تنهایی حباب باران را می شمارم و با خالق باران سخن می گویم. ای باران تو از بهشت می آیی که این همه روح نواز و پر از حس غرور و عشقی، تو که هستی همه در حوالی پنجره دل از حسرت ها می شویند و خدا را با عشق صدا می زنند و بی چتر تا انتهای ابرها می دوند.
صدای بهشتی و نرم باران در من معجزه می کند و یاد روزهای دیرین گذشته و کودکی و شعر جذاب باران در من طنین اندازمی شود. صدایش در من و لایه های درونم غوغا می کند و من نو به نو مسلمان می شوم از این همه عشق و حال و هوای معنوی