انسا صفحه ۷۳ از گوگل نباشه تاج میدم سریعع

بیدار شدن در شهر با خواب وحشتناکی که شب دیدم صبح با جیغ بلندی بیدار شدم مادرم سراسیمه وارد اتاق شد دستی بر روی سرم کشید و با مهربانی مرا دلداری داد امروز هم به خاطر آلودگی هوا مدارس کل شهر تعطیلشده است و بچه ها به جای دیدن سیمای دوستانشان با اسمان سیاه دودی دلتنگ وغمگین در خانه تنها بمانند هوای الوده هم که منتظر است تا کسی نفسی بکشد و آن را با دود غلیظش خفه کند صدای ماشین هایی که پشت سرهم آلودکی صوتی ایجاد میکند و راننده های های عصبی که مشکلاتشان را یا ناسزا گفتن به یکدیگر جبران میکند همه در این شهر در رویای با رقابت با دیگری هستند که خانه ای زیبا تر از دیگری داشته باشند اما دریغ از آنکه نمیدانند دست بالای دست بسیار است درختان رگ هایشان از بی ابی خشک شده است و کسی به فکر این نیست که درختان مایه نشاط هستند بدون شک اگر درختان به جای اکسیژن وای فای تولید میکردند آدم ها بیشتر به انها توجه میکردند اما این است زندگی این روز های مدرن سرد خشک و کشنده دوست عزیز چون دست خطم بد بود تایپ کردم به خدا خودم همین الان نوشتم تاج یادت نره