جواب معرکه
موضوع : قطره باران
من قطره باران عاشقانه پرواز میکنم از سینه ی قلب ها پر میکشم و مانند مجنون مجذوب دریا ها میشوم من قطره تک قطره باران گاه آرام آرام و گاه طوفانی محکوم به پرواز کشیدنم وقتی می بارم یا بهتر است بگویم وقتی میگریم بیابان ها از دیدن حال من به اسارت خشکی ها در می آیند بگذریم که سبب بیماری کوچه ها ، بیکرانی دریا ها منم ضامن خنده های درختان ، نغمه های شیرین چتر ها منم من قطره کوچکی از قلب باران منو باران دو واژه ایم من قطره ام و او بار بر پهلوی من اما اشکال ندارد ما باهم طراحان زیبایی دنیاییم من قطره باران از نبض بغض غمبار ابرها ، شکست عشقی رعد و برق ها به پدید می آیم وقتی می بارم عاشق ترین انسان ها با عمیق ترین احساسات به من گوش می دهند زیرا من صدای سکوت آنها را در قلب کوچک و مایع گونه ی خود حس میکنم من باران رفیق شکوفه ها رقیب خشکی ها و فرمانبردار دریاهایم آهسته گاهی دل زمین را بدست می آورم گاهی هم سیل می شوم و به زور در آنها جریان می یابم من چه بگویم از زندگی که من قطره باران محکوم به حبس ابد در حصار دریا هایم عمیق می شکافم سینه کوه ها را و زیبا می شمارم نبض های بی امان ابرها را.