سلام
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود یه ننه ای بود توی کلبه کوچیک با چند تا حیوان زندگی میکرد روزی از روزها گنجشک کوچولو گم شده بود و ننه و چند تا از حیوان دنبالش رفتن.کبوتر گفت:((گنجشک!گنجشک!کجایی؟؟؟.))گاو مزرعه گفت:((یعنی کجا میتونه باشه!))ننه گفت:((انقدر حرف نزنید بدوئید پیداش کنید.)) اسب گفت:((ننه جان خودت رو ناراحت نکن من پیداش میکنم یعنی ما پیداش میکنیم.))شیر گفت:((من قوی ترین موجود دنیام پس میتونم پیداش کنم.))ناگهان صدای گنجشک از دور به گوش رسید:((ننه ننه کجایی؟من گمشدم))طولی نکشید که ننه گنجشک رو پیدا کرد و همه خوش و خرم به کلبه برگشتند.
معرکه یادت نره✨️