منزوی: گوشه گیر
محبس: زندان
رستن: رها شدن
وا رهیدن: ازاد شدن
پیله: محفظه ای که نوزاد برخی حشرات دور خود میتنند
تنی: تنیدن
فروتن: در اینجا مراد 'کم کاری و تنبلی مرغ' است
در بسته: زندانی
ارایه چندانی نداشت شعر منظره بین مرغ و کرم هست و برخی بیت هاش هم ارایه تشخیص داره