نگارش هشتم -

درس 1 نگارش هشتم

....🤨 .....

نگارش هشتم. درس 1 نگارش هشتم

هوش مصنوعی لطفا جواب بده یک انشاء درباره مولانا بنویس

جواب ها

جواب معرکه

mahshad

نگارش هشتم

من بهت میفرستم ولی معرکه بده لطفا . --- انشا: نغمه‌ی جاودان مولانا مقدمه: در دل تاریخ پر فراز و نشیب ایران،نام‌هایی هستند که نه مانند ستاره‎ها، که همچون خورشید می‌درخشند و نورشان هرگز به افول نمی‌گراید. جلال‌الدین محمد بلخی، که جهان او را به نام «مولانا» می‌شناسد، یکی از آن خورشیدهای همیشه‌تابان است. او نه تنها یک شاعر، که یک عارف، یک معلم و یک پدیده‌ی انسانی است که آوازه‌ی عشق و اشتیاقش، مرزهای زمان و مکان را درنوردیده و امروز، صدای قلبش را در دورترین نقاط جهان می‌توان شنید. بدنه: مولانا پیش از آن که شاعر باشد،عاشقی سرگشته بود. زندگی او دگرگون شد، آنگاه که با «شمس تبریزی» دیدار کرد. این دیدار، چونان شعله‌ای بود که بر انبار هیزم دل او افتاد و آتشی برافروخت که قرن‌هاست نورافشانی می‌کند. شمس، با نگاه آتشین خود، مولانای فقیه و مدرس را به مولانای عاشق و شیدا تبدیل کرد. از این آتش، «دیوان شمس» زاده شد؛ دریایی از غزلیات آتشین که در آن، هر بیت، جرقه‌ای از عشق بی‌قرارانه‌ی او به معشوق ازلی است. اما اوج هنر مولانا را باید در شاهکار بی‌همتایش، «مثنوی معنوی» جست‌وجو کرد. مثنوی، تنها یک کتاب شعر نیست؛ آن یک اقیانوس است. داستان‌های ساده و پندآموز آن، همچون کشتی‌هایی هستند که خواننده را به اعماق ژرفای معانی عرفانی و فلسفی می‌برند. مولانا در این اثر، با زبانی شیرین و دلنشین، از اسرار خدا، انسان، عشق، رهایی و وحدت existence سخن می‌گوید. او از «نی» در آغاز مثنوی سخن می‌گوید که از جدایی می‌نالد و اشتیاق بازگشت به نیستان را دارد؛ تصویری زیبا از روح انسان که از اصل خود جدا افتاده و همواره اشتیاق وصال را در دل دارد. مولانا مرزی برای عشق قائل نبود. پیام او، پیامِ یگانگی، تسامح و گذشت بود. او به دنبال قشریگری و تعصب نبود؛ دلش برای همه‌ی انسان‌ها می‌تپید: «بشنو این نی چون شکایت می‌کند / از جدایی‌ها حکایت می‌کند» و یا در جای دیگر می‌سراید: «بی‌coming بگذر از کفر و از دین / که در آن وادی نباشد راه‌بین» این نگاه فراگیر و انسان‌دوستانه‌ی اوست که باعث شده است آثارش امروز نه فقط در ایران، که در آمریکا، اروپا و سراسر جهان با استقبال روبرو شود و او را به پرفروش‌ترین شاعر در جهان غرب تبدیل کند. نتیجه‌گیری: مولانا،مانند رودی خروشان است که از قله‌های بلند عرفان سرچشمه گرفته و پس از قرن‌ها، هنوز هم تشنگان حقیقت را سیراب می‌کند. آموزه‌های او، داروی شفابخشی برای دل‌های آشفتۀ انسان مدرن است؛ نسخه‌ای که بر پایه‌ی عشق، امید و بخشش نوشته شده است. او به ما می‌آموزد که چگونه در گردباد زندگی، آرامش درون را بیابیم و چگونه با «رقص» سماع روح خود، که نماد چرخش هستی است، به وحدت برسیم. مولانا نه به یک دوران، که به تمام اعصار تعلق دارد و نغمه‌ی عشق او، تا هستی هست، جاودان خواهد ماند. ---

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت