جواب معرکه
در تاریکی شب، پروانهای آبی سرگردان به دنبال نور میگردد14. بالهایش خسته از پروازهای بی هدف، در جستجوی کورسوی امیدی هستند که راه را نشانش دهد2. ناگهان، از دور نوری سوسو میزند؛ شمعی کوچک در دل تاریکی13. با هر زحمتی که بود به سمت نور پرواز میکند، امیدی تازه در دلش جوانه میزند3.
نزدیک و نزدیکتر میشود، شمعی که در تاریکی میدرخشد، گویی فانوسی دریایی برای کشتی گمشدهای در دل اقیانوس است2. پروانه به دور شمع میچرخد، محو زیبایی و گرمای آن میشود2. اما خطری هم در کمین است؛ شعلههای سرکش شمع میتوانند بالهای ظریف پروانه را بسوزانند2.
پروانه میان عشق و خطر، زیبایی و نابودی، در دوراهی عجیبی قرار گرفته است2. آیا به خاطر نور و گرما، خطر سوختن را به جان میخرد؟ یا از ترس نابودی، از این روشنایی دل میکند و دوباره در تاریکی گم میشود؟12 چه تصمیمی خواهد گرفت؟ هیچکس نمیداند، اما این داستان پروانه و شمع، قصهی تمام کسانی است که در زندگی به دنبال نور و امید میگردند3.
تاج یادت نره