سلام
سوال 1) چرا تبر، درخت سپیدار را شایستهی قطع شدن میداند؟
پاسخ: چون درخت سپیدار در فصل برداشت هیچ میوهای نداشت. یا چون درخت سپیدار هیچ میوه و باری نمی داد.
سوال 2) آیا شعله و تبر در مورد درخت سپیدار نظر یکسانی دارند؟ توضیح دهید.
پاسخ: بله نظر یکسانی دارند، تبر به درخت سپیدار گفت که گناه تو این است که الان فصل میوه دادن است ولی تو میوه و ثمری ندادهای.
و شعله هم به درخت سپیدار گفت که آن شاخهای که رشد میکند ولی میوه نمیدهد سرانجامش شایستهتر از این نیست که سوزانده میشود.
پس می توان نتیجه گرفت که نظر آنها بر سر نابود کردن درخت سپیدار یکی می باشد.
سوال 3) به نظر شما پیام این شعر چیست؟
پاسخ: پیام این شعر این است که انسان باید سعی کند حکمت و دانش و هنر بیاموزد که جز اینها زندگی انسان ثمره ی دیگری نخواهد داشت. / (یا) دانش و حکمت محصول و ثمرهی انسان است و کسی که دانش و جکمت نداشته باشد، مانند درختی است که میوه و محصول ندارد
سوال 4) نویسندگان این فصل با انتخاب عنوان «علم و عمل»، می خواهند ارزشمندی همراهی علم و عمل را نشان دهند. به نظر شما آیا شاعر در این درس توانسته است این پیام را برساند؟ عبارتی از شعر بیان کنید که نظر شما را تأیید کند.
پاسخ: بله توانسته است. شاعر در بیت «جز دانش حکمت نَبوَد میوهی انسان / ای میوه فروش هنر، این دکّه و بازار» به معنای «حاصل عمر انسان چیزی جز دانش و حکمت نیست / ای انسان اگر دانش و هنری اندوختهای حالا وقت ارائه آن است.» می باشد، اشاره کرده است.
سوال 5) به نظر شما درخت سپیدار هیچ فایدهای ندارد؟ دلیل خود را بیان کنید.
پاسخ: خیر، درخت سپیدار هنوز هم فایده هایی مانند تولید اکسیژن، ایجاد سایه، محلی برای لانه سازی پرندگان و استفاده از چوب آن را دارد، و به طور کلی هر چیزی را که خداوند بزرگ خلق کند و به وجود آورد دارای سود و فایده می باشد. خداوند برای هر چیزی که آفریده است حکمتی دارد.
درس ۱۵
درس ۱۶
سوال 1) با توجه به متن، سه مورد از فایده های قصه خواندن را بیان کنید.
پاسخ: 1) آگاهی از سرگذشت پیشینیان (با خبر شدن از سرنوشت گذشتگان از دنیا رفته)، 2) بیشتر شدن معرفت انسان نسبت به قدرت الهی (شناخت و دید بیشتر نسبت به قدرت خداوند) 3) به دست آوردن تجربه های فراوان و زیاد 4) دل کندن از مال و ثروت دنیا
سوال 2) با توجه به سورهی هود، چه چیزی موجب ثابت گرداندن دل میشود؟
پاسخ: خداوند بلند مرتبه به حضرت محمد (ص) می گوید: «ای محمد، ما اخبار و داستان های پیامبران پیش از تو را برای تو روایت می کنیم، این چیزی است که باعث آرامش تو می شود.
سوال 3) منظور نویسنده از بیان عبارت زیر چیست؟
«سخنان محال و گزاف نگوید که در چشم مردم سبک شود.»
پاسخ: یعنی اینکه سخنان غیر ممکن و بیهوده نگوییم، چون در چشم مردم، ارزش و شان خود را از دست میدهیم.
سوال 4) واعظ کاشفی میگوید: «نظم در قصه خوانی چون نمک است در دیگ؛ اگر کم باشد، طعام بیمزه بود و اگر بسیار گردد، شور شود؛ پس اعتدال نگاه باید داشت.» آیا با این گفته موافقید؟ مثالی از درسهای گذشته بیان کنید که نظر شما را تأیید کند.
پاسخ: بله موافقم.
سوال 5) چه شباهت هایی بین حکایت گویی و نظم خوانی وجود دارد؟
پاسخ: در هر دو باید فهم آسان و پر فایده و پر معنا باشد و هر دو در قالب داستان هستند
لطفا معرکه زحمت کشیدم.