جواب معرکه
سلام تاج یادت نره
معنی شعر
1-قبل از این فکر می کردم که خداوند خانه ای در میان ابرها دارد.
2-آجرهای خانه اش مانند کاخ پادشاهان قصه ها از الماس و طلاست.
3-پایه های برج خدا از عاج و بلور درست شده است و با غرور بر روی تخت پادشاهی نشسته است.
4-ماه در اصل برق کوچکی( انعکاس نور کوچکی)از تاج خداست.و ستاره ها پولک های تاج خداوند هستند.
5-رعد و برق صدای خنده خداست. وسیل و توفان ناشی از فریاد بلند اوست.
6-کسی از جای او خبر ندارد.و کسی اجازه حضور در دربار او ندارد.
7-آن خدای ذهنی من خشن و غضبناک بود و خانه اش در بالای آسمان دور از زمین بود.
8-وجود داشت ولی بین ما نبود .مهربان و ساده و قشنگ نبود
9-دوستی و رفاقت در دلش جایی نداشت. محبت و مهربانی هیچ معنایی نداشت
10-هرچه قدر از خودم درباره خدا می پرسیدم و از زمین و آسمان و ابرها
11-می گفتند این کارها کار خداست.تحقیق و پرس و جو از خدا کاری بیهوده است.
12-به نیت ترس و وحشت از خشم خدا نماز می خواندم و دعا می کردم
13-قبل از این در فکرم از خدا ناراحت بودم.و این تصویرها در ذهنم از خدا بود.
14-تا این که یک شب دستم در دست پدرم بود به قصد و نیت سفری به راه افتادیم
15-در بین راه در روستایی خانه قشنگ و آشنا دیدیم
16-فورا از پدرم پرسیدم اینجا کجاست؟پدرم گفت:اینجا خانه خداست(مسجد است)
17پدرگفت:مدتی اینجا می مانیم و در گوشه ای نماز خواند
18-با وضو گرفتن دست و رو را تازه و شاداب کرد.و با دل خود گفتگویی جدید آغاز کرد.
19-به پدر گفتم:آن خدای خشمگین ذهن من خانه اش اینجا قرار دارد؟
20-گفت:بله خانه اش ساده و بی ریاست.فرش هایش از گلیم و بوریا پوشیده شده است.
21-خداوند با محبت و بی ریا و بی انتقام جو است ومانند نوری است که در وجود آیینه قرار دارد.
22-خداوند اهل غضب و دشمنی ورزیدن نیست.و وجود خدا سراسر نور و روشنی است
23-الان فهمیدم خدای واقعی این خدا با همین ویژگی هاست..خدایی که مهربان و نام آشناست
24-این خدا دوست من است و از رگ گردن به من نزدیک تر است.
25-من می توانم از این به بعد با خدا به شکلی پاک و بی ریا دوست باشم