جواب معرکه
احوال : جمع حال ، وضع ها ، سرگذشت ها
عجایب : جمع عجیب ، شگفتی ها
گشاده : باز ، مفتوح ، جاری ، وسیع
محنت : رنج
شدت : سختی ، بدبختی ، رنج
بند : طناب ، ریسمان
تسلی : آرامش دادن ، کم کردن غم و اندوه کسی
زوال : نابودی ، رو به نیستی رفتن
ملک : پادشاهی ، کشور
سلاطین : پادشاهان
عبرت گرفتن : پند گرفتنبی شمار : بی حساب ، بسیار زیاد
تعالی : بلند مرتبه ، برتر
رسولان : جمع رسول ، پیامبران ، فرستادگان
ثابت : پابرجا ، استوار
حکایت : داستان ، قصه ، سرگذشت
نظم : شعر ، کلام موزون و با قافیه
ادا کردن : اجرا کردن ، بیان کردن
بر : نزد ، جانب ، کنار
فرونماند : درمانده نشود ، ناتوان نشود
چست : چابک ، تند و تیز
خام : بی تجربه ، ناپختهلایق : سزاوار ، شایسته
راغب : مایل ، علاقه مند
نثر : نوشته ، نوشته ای که شعر نباشد
وقت وقت : گه گاه ، گاهی وقت ها
آراسته : منظم ، مزین
طعام : غذمحال : نشدنی ، غیر ممکن
گزاف : دروغ ، لاف
سبک : پست ، خفیف ، در این درس به معنای خوار و ذلیل
آداب : جمع ادب ، رسوم ، عادات
شرح : توضیح دادن
مستمع : شنونده
ملول : غمگین ، آزرده
فاتحه: آغاز کار ، اول چیزی ، گشایش ، اولین سوره قرآن کریم
تکبیر : الله اکبر گفتن ، بزرگ شمردنا
دیگ : ظرف بزرگی که در آن غذا می پزند
اعتدال : میانه روی