یاس"(: آزادی

فارسی هشتم. درس 6 فارسی هشتم

سلام دوستان لطفا معنی کلمات درس ۶ و ۸ رو بفرستید ممنون

جواب ها

جواب معرکه

MOHAMMAD YADEGARY

فارسی هشتم

خوانش: خواندن مؤثر: اثر گذار درک: فهم پیکارگرانه: باجنگاوری فروتنی: خاکساری، تواضع محتوا: شامل، درون مایه لحن: آهنگ حماسی: شجاعانه گونه ای: نوعی نصیحت: پند سعادت: خوش­بختی خرسند: راضی می کوش: کوشش کن چابکی: زرنگی، چالاکی زنهار: پرهیز کن تامّل: اندیشه کردن نشمار: به شمار نیاور سرپیچیدن: نافرمانی کردن، اطاعت نکردن به چابکی: به سرعت جامه: لباس باب: موردآورده اند: نقل کرده اند مریدان: پیروان پی او: به دنبال طلب: درخواست کردن احوال: جمع حال ارشاد: راهنمایی طعام: غذا باری: خلاصه نیت: قصد و اراده خلق: مردم به قدر: به اندازه بی موقع و حساب: نه به جا مستمعان:‌ شنوندگان معترف: اعتراف گفتن: سخن از بهر خدا: به خاطر خدا دعوی: ادعا فرع:‌ غیر اصلی رضای: خشنودی ذکر: یاد آوری فن: حرفه رهاورد: ارمغان اسارت: اسیر فضایل: جمع فضیلت، برتری، تقوادستاورد: چیزی که در راه پیشرفت به دست آید زیست: حیات، زندگی دگرگون:‌ متغیر بشر: آدم و انسان خویش: خود پدید آورد: بسازد آسایش: راحتی چرتکه: ماشین حساب قدیمی چاپار: قاصد نامه بر اسطرلاب: ابزار علم و ستاره شناسی قدیم چیرگی: تسلط و پیروزی تار و پود: اساس و پایه هر چیز هنجار: معیار و قاعده سنت: روش داد و ستدها: مبادله ها پایبندند: گرفتار و مقیدند حریم: مرز حرمت: احترام پاس می­ دارند: احترام می­ گذارند حصار: دیوار نسنجیده: بی حساب هویت: شخصیت و ذات رهاورد: ارمغان مظاهر: جمع مظهر ، محل ظهور غفلت: بی خبری و سهل انگاری کاربران: استفاده کنندگان اسارت: گرفتاری بی هیاهو: بی سر و صدا، آرام غوغا: آشوب و سر و صدا : دلق درشت :جامه ي پشمي كهنه و زبر و خشن ؛ نوعي جامه ي پشمين كه فقرا مي پوشند // پشته : كوله بار ؛ پشتواره // فرازنده : افرازنده ، بر پا كننده ، بلند كننده // جَيب : گريبان // خِرِف : آدم كم عقل و پير // رخش : اسب ، اسب رستم // دولت : بخت و اقبال // چاشت : يك قسمت از چهار قسمت روز كه در آن چيزي بخورند ، هنگام صبح ، يك ساعت از آفتاب گذشته // نژند : اندوهگين // عزت : سرافرازي // ثنا : ستايش // بالين : بالش // خس : خاشاك ، ( مجازاً ) شخص پست و فرومايه // سفتن : سوراخ كردن ؛ گوهر سُفتن : کنایه از سخنان ارزشمند گفتن// گام : قدم / پندار : در اينجا : تكبر ، غرور // افتادگي : كمبود ، فقر و نداري // آزادي : در گذشته به معني : شكرگزاري ؛ آسودگي ؛ امروزه به معني : رهايي // آزادگي : وارستگي ؛ جوانمردي // بالین نه : کنایه از محتاج و نیازمند // چرخ بلند : آسمان // دانه ی شکر : اضافه ی تشبیهی
MOHAMMAD YADEGARY

فارسی هشتم

خوانش: خواندن مؤثر: اثر گذار درک: فهم پیکارگرانه: باجنگاوری فروتنی: خاکساری، تواضع محتوا: شامل، درون مایه لحن: آهنگ حماسی: شجاعانه گونه ای: نوعی نصیحت: پند سعادت: خوش­بختی خرسند: راضی می کوش: کوشش کن چابکی: زرنگی، چالاکی زنهار: پرهیز کن تامّل: اندیشه کردن نشمار: به شمار نیاور سرپیچیدن: نافرمانی کردن، اطاعت نکردن به چابکی: به سرعت جامه: لباس باب: موردآورده اند: نقل کرده اند مریدان: پیروان پی او: به دنبال طلب: درخواست کردن احوال: جمع حال ارشاد: راهنمایی طعام: غذا باری: خلاصه نیت: قصد و اراده خلق: مردم به قدر: به اندازه بی موقع و حساب: نه به جا مستمعان:‌ شنوندگان معترف: اعتراف گفتن: سخن از بهر خدا: به خاطر خدا دعوی: ادعا فرع:‌ غیر اصلی رضای: خشنودی ذکر: یاد آوری فن: حرفه رهاورد: ارمغان اسارت: اسیر فضایل: جمع فضیلت، برتری، تقوادستاورد: چیزی که در راه پیشرفت به دست آید زیست: حیات، زندگی دگرگون:‌ متغیر بشر: آدم و انسان خویش: خود پدید آورد: بسازد آسایش: راحتی چرتکه: ماشین حساب قدیمی چاپار: قاصد نامه بر اسطرلاب: ابزار علم و ستاره شناسی قدیم چیرگی: تسلط و پیروزی تار و پود: اساس و پایه هر چیز هنجار: معیار و قاعده سنت: روش داد و ستدها: مبادله ها پایبندند: گرفتار و مقیدند حریم: مرز حرمت: احترام پاس می­ دارند: احترام می­ گذارند حصار: دیوار نسنجیده: بی حساب هویت: شخصیت و ذات رهاورد: ارمغان مظاهر: جمع مظهر ، محل ظهور غفلت: بی خبری و سهل انگاری کاربران: استفاده کنندگان اسارت: گرفتاری بی هیاهو: بی سر و صدا، آرام غوغا: آشوب و سر و صدا: دلق درشت :جامه ي پشمي كهنه و زبر و خشن ؛ نوعي جامه ي پشمين كه فقرا مي پوشند // پشته : كوله بار ؛ پشتواره // فرازنده : افرازنده ، بر پا كننده ، بلند كننده // جَيب : گريبان // خِرِف : آدم كم عقل و پير // رخش : اسب ، اسب رستم // دولت : بخت و اقبال // چاشت : يك قسمت از چهار قسمت روز كه در آن چيزي بخورند ، هنگام صبح ، يك ساعت از آفتاب گذشته // نژند : اندوهگين // عزت : سرافرازي // ثنا : ستايش // بالين : بالش // خس : خاشاك ، ( مجازاً ) شخص پست و فرومايه // سفتن : سوراخ كردن ؛ گوهر سُفتن : کنایه از سخنان ارزشمند گفتن// گام : قدم / پندار : در اينجا : تكبر ، غرور // افتادگي : كمبود ، فقر و نداري // آزادي : در گذشته به معني : شكرگزاري ؛ آسودگي ؛ امروزه به معني : رهايي // آزادگي : وارستگي ؛ جوانمردي // بالین نه : کنایه از محتاج و نیازمند // چرخ بلند : آسمان // دانه ی شکر : اضافه ی تشبیهی

جواب معرکه

آرام :)

فارسی هشتم

یفرما تایید یادت نره 💗

جواب معرکه

asal ..m

فارسی هشتم

معرکه بزن

سوالات مشابه درس 6 فارسی هشتم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام