تعریف او از عزت نفس بر این فرض استوار بود که این مفهوم به اعتقاد همیشگی فرد در مورد ارزش کلی خود باز می گردد. این تعریف یک تعریف وسیع در رابطه با عزت نفس است که آن را به عنوان ویژگی خاصی مشخص می کند که تحت تأثیر بسیاری از عوامل مختلف قرار دارد و تغییر آن نسبتا دشوار می باشد. در مقابل، براندن معتقد است که عزت نفس از دو جزء متمایز تشکیل شده است: خودکارامدی یا اعتماد به نفس در توانایی ما برای مقابله با چالش های زندگی، و احترام به خود، یا اعتقاد به اینکه ما سزاوار شادی، عشق و موفقیت (1969) هستیم مرتبط می باشد.
این تعاریف بسیار شبیه به هم هستند، اما لازم به ذکر است که تعریف روزنبرگ به اعتقادات مربوط به ارزش قایل شدن برای خود مربوط می شود و به باوری باز می گردد که می تواند معانی مختلفی برای افراد مختلف داشته باشد، در حالی که براندن بیشتر در مورد اعتماد به نفس صحبت می کند.
در مورد کسانی که اعتماد به نفس بیش از حدی دارند چه چیزی می توان گفت؟ خودپرستی نتیجه اعتماد به نفس بیش از حد است. این تعریف روانشناختی، نشان دهنده خودخواهی شدید، به همراه بسیار بزرگ دیدن استعدادهای خود و میل به تحسین بیش از حد است.
اعتماد به نفس در سطوح بالا و پایین خود می تواند بسیار مضر باشد بنابراین انچه مهم است این است که این مفهوم را در تعادل نگاه داریم. دیدگاه واقع گرایانه اما مثبت از خود در اغلب اوقات یک دیدگاه ایده آل است.
عزت نفس از کجا می آید؟ چه تأثیری بر روی زندگی ما دارد؟ عزت نفس اغلب به عنوان یک ویژگی شخصیتی دیده می شود که می تواند پایدار بوده و برای مدت زمان طولانی ادامه داشته باشد. معمولا عزت نفس از سه جزء اساسی تشکیل شده است که عبارتند از:
بفرمائید