نگارش هشتم -

درس 6 نگارش هشتم

یسرا یوسفی

نگارش هشتم. درس 6 نگارش هشتم

سلام بچه ها خوبید من صفحه ی ۷۳نگارش انشائ درباره ی بر خاستن از خواب درصبح روستا وشهر ولی از نت نباشه هرکی بفرسته تاج میدم

جواب ها

جواب معرکه

از خواب که بیدار شدم مادرم گفت میرویم خانه مادربزرگ صبح رفتیم خانه مادربزرگ مادربزرگه من توی روستا زندگی میکرد رفتیمروستا جای خیلی زیباو دلنشینی بود توی راه باران زیبای بارید رسیدم روستا باران کم کم کم میشد رسیدیم خانه مادربزرگ اولین کاری که کردم در آغوش گرفتن مادر بزرگ بود. خسته بودیم تازه روستا از شهر دور بود شب رسیدم شام را که خوردیم چون خسته بودیم بعداز این که شام خوردیم خوابیدیم صبح که بیدار شدم چه صبح زیبای بود. از بس که زیبا بوددلم نمی خاست ظهر بشه. هوای خنک ابرها روی کوه جنگل سرسبز و........ این بود صبح روستا تاج بده👑🙂❤️🌹💋

جواب معرکه

zeryan mohammadian

نگارش هشتم

بفرما تاج یادت نره

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت