مقدمه : با نگاهی به داستان های تاریخی در می یابیم که چه اتفاقت و کابوس هایی که صورت گرفت و ریشه اش در یک فضولی بود.
متاسفانه یکی از اخلاقیات تلخ برخی انسان ها فضولی کردن است.
فضول فضو است و راه چاره ای هم نیست.
بدنه : نمی دانم یک تکه گوشت صد گرمی چقدر قدرت دارد. غیبت دروغ فضولی!
اخر 100 گرم هم وزن ندارد این زبان!
با فضولی چه خنده هایی که اشک شد و چه آسانی هایی که سخت شد و چه پاکی ها که خدشه دار شد و چه خانواده هایی که از هم دور شدند.
چه بسا فضولی که به زندگی خودش هم آسیب رساند اما توبه نکرد که نکرد.
حتی وقتی از دنیا رفت و قیامت برپا شد و به علت فضولی کردن هایش او را راهی جهنم کردند بازهم دست از کار زشت خود نکشید و گفت هیزم ها چرا تر هستند؟
نتیجه : چه زیبا بود اگرز یاد می گرفتیم سرمان به زندگی خودمان گرم باشد.
در دنیای امروز آنقدر هرکس مشکلات خود را دارد که اگر آنها را حل بکند باید نامش را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کنند اما نمیدانم چطور برخی ها انقدر زمان صرف فضولی کردن در زندگی بقیه می کنند. شاید یک شبانه روز آنها 48 ساعت که 24 ساعتش را صرف فضولی کردن می کنند.
تاج