در فکند : انداخت ، رها کرد گاهواره اش : گهواره ی او
ربِّ جلیل : خدای بلند مرتبه وبزرگ خوش تر: خوب تر ، راحت تر
خُرد : کم سن وسال ، کودک وحی : پیامی که از سوی خدا نازل شود
حسرت : اندوه ، افسوس از پی اش : به دنبال او
کاین : که این پرّان : پرنده ، درحال پرواز
اینک : اکنون ، حالا اجل : پایان زندگی ، مرگ
اندر : در نگون اقبال : بذبخت
عدل : انصاف ، عدالت ، رعایت برابری کمان : ابزار تیراندازی
بنده پروری : لطف و مهربانی برکف : دردست
صالح : شایسته ، مصلحت قضا : سرنوشت
شهباز : نوعی پرنده ی شکاری سفیدرنگ صیاد : شکارچی
کهنسال : پیر ، سالخورده باطل : بیهوده ، پوچ
تاخت : حمله کرد ، هجوم آورد شنیدستم : شنیده ام
تازان : باسرعت ، شتاب حکم : فرمام
زه : چلّه ی کمان گر: اگر
بگسست : پاره شد کزین : که از این
حیّ داور : پروردگار گفته : سخن ، بیان
دایه : پرورش دهنده کای : که ای
شیوه : راه ، روش رهرو : مسافر ، راه رونده
طغیان : سرکشی ونا فرمانی ناخدا : صاحب کشتی
لطف : محبت ومهربانی تخت : کرسی ، اَریکه
بِه که : بهتر است که حیّ داور : پروردگار
کلمات مخالف و متضاد درس سیزدهم کلاس چهارم
بی گناه ≠ گناه کار
کهنسال ≠ جوان
خندان ≠ گریان
باطل ≠ صحیح ، درست
نگون اقبال ≠ خوشبخت
عدل ≠ عادل ، عدالت
مرگ ≠ زندگی
شاد ≠ ناراحت
کلمات هم خانواده درس سیزدهم کلاس چهارم
عشق = عاشق ، معشوق
جلیل = جلال
عدل = عدالت ، عادل
صیّاد = صید
صالح = صلح ، مصلحت
لطف = لطیف ، لطافت
باطل = اِبطال ، بُطلان
کهن = کهنه
حکم = حاکم ، محکوم
سطح = سطوح ، مُسطّح