نگارش هشتم -

درس5 نگارش هشتم

Neda

نگارش هشتم. درس5 نگارش هشتم

سلام .. انشا در مورد طعم بستنی یخی یا ادمک مصنوعی (طنز باشه) تاج میدم

جواب ها

جواب معرکه

🍦🌈 یه روز گرم تابستونی بود و من داشتم قدم می‌زدم و از گرما ذوب می‌شدم! ناگهان یه بستنی یخی قیفی رنگی خوشمزه جلوی راهم قرار گرفت. وقتی بهش نزدیک شدم، یه آدمک مصنوعی با چشم‌های بزرگ و لبخند مصنوعی کنار بستنی ایستاده بود. 😂 آدمک گفت: 'سلام رفیق! داری گلابی بستنی یخی می‌خوری یا توی دنیا جستجو می‌کنی؟' من که حالا مثل بستنی توی آفتاب آب می‌شدم، جواب دادم: 'دارم به طعم‌های مختلف این بستنی فکر می‌کنم! طعم گلابی، آلبالو، هلو... کدومش رو بزنم که تو راه کلی دلیردی نشم؟' 🤔🍧 آدمک با تمام وجودش گفت: 'بستنی یخی مثل من نیست! من که فقط به درد تزئینات می‌خورم. طعم واقعی رو تو باید تجربه کنی!' راست می‌گفت. به بستنی یخی نگاه کردم، با رنگ‌های شاد و طعم‌های مختلف، انگار می‌خواست بگه: 'من هم می‌تونم تو رو خوشحال کنم!' ✨ بعد از چند لحظه فکر کردن، با خودم گفتم: 'دیگه وقتشه طعم واقعی رو بچشم!' به سرعت بستنی یخی رو خریدم و لبی خنک و شیرین به دهنم گذاشتم. واااای! مثل این بود که توی یک باغ میوه‌ای غرق شدم! 🍉🍓🍋 آدمک مصنوعی با حسودی گفت: 'ای بابا! پس طعم من هیچوقت به این خوبی نمی‌شه!' و شروع به رقصیدن کرد. منم خندیدم و گفتم: 'چرا! تو هم یه حس خنده‌دار داری!' 😄 اواخر روز، وقتی که بستنی یخی دیگه خبری ازش نبود و فقط چوبش تو دستم مونده بود، با آدمک خداحافظی کردم. احساس کردم که در این روز گرم تابستونی، فقط بستنی یخی نبود که منو خوشحال کرد، بلکه دوستی با یه آدمک مصنوعی هم می‌تونه شیرین‌ترین لحظات رو بسازه! 🎉💖

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت