مقدمه: زندگی یک موهبت است که خداوند به ما عطا کرده است، کاش بتوانیم از این زندگی پر از مهر و عشق نهایت استفاده و لذت را ببریم تا در پایان عمر پشیمان نباشیم.
بدنه: زندگی یک قایق زیباست که روی دریا آرام و بی صدا حرکت می کند، گاهی به موج بر خورد می کند و دچار تلاطم می شود و روز دیگر ممکن است به گل بنشیند، آب دریا روزگاری صاف است و ماهی های خوش رنگ در آن دیده می شوند.
شاید هم زندگی یک جاده زیبای پر از گل است که در میان سبزه و جنگل پنهان شده است، زندگی شاید همان یک لیوان آب خنکی است که یک نفر با عشق می نوشد. نمی دانم شاید هم زندگی یک دسته گل سرخ است که به هم هدیه می دهیم، بوی خوش یاس، رنگ زیبای نسرین و سوری و سپرغم، عطر دلاویز نان تازه، صدای نرم مادر، خوشه های سبز گندم یا دانه های پر از برکت گندم، زندگی سرشار از حس عجیب مهر ورزی، دل دادن به زلف دخترک آفتاب است که هر صبح تو را تا خانه عشق بدرقه می کند.
زندگی شاید یک خیال خوش در یک صبح زیبای بهاری است که دم به دم به حقیقت نزدیک می شود. زندگی شاید انداختن چادر زیبای بهار به روی عروس طبیعت باشد و شاید بدرقه میوه های تابستان با چادر هزار رنگ پاییز باشد، زندگی خش خش ناب برگهای پاییزی در زیر پای عابران و یا دانه های بلورین برف در یک روز سرد است. زندگی احساسی شاید همان آدم برفی روز سرد برفی باشد و یا رقص دانه های بلورین باران به روی یک استخر زیبا.
من به هر جا که نگاه می کنم، فقط عشق می بینم و احساس. زندگی شاید لمس یک نگاه با تمام وجود است که می تواند دل را متحول کند. شاید هم زندگی همین لحظه های بی تکراری است که بی آنکه بدانیم سپری می شوند.
برای من زندگی احساسی خنده یک مادر، بوی خوش گل، نم شبنم و خوردن یک لیوان چای در کنار یک دوست قدیمی، زندگی احساسی همان آغوش بی خطر مادر است و نگاه پر مهر محبت. زندگی همان دست زدن به حرم یک عزیز است مانند امام رضا و رفتن به کربلاست، زندگی شاید آروزی دیدار با امام عصر است، اما هر چه هست و نیست بسیار زیبا، جذاب و دوست داشتنی است.
نتیجه گیری: زیباترین حس زندگیتان برای خدا باشد، برای خالق بی همتایی که از همه حس درون شما خبر دارد.