نگارش هشتم -

درس 6 نگارش هشتم

مهدی تاری زاده

نگارش هشتم. درس 6 نگارش هشتم

موضوع=سرنوشت درختی راکه به میز ونیمکت تبدیل شده است اززبان درخت است به همه الان تاج میدم معرکه تاج حتما میدم فقط زود مرسی

جواب ها

روزهایی بود که ظهر زیر آفتاب نیمه تابستان در خاک نرم و مرطوب ریشه‌هایم را پیچیده بودم و برگ‌هایم را برای اهدای سایه به عابران گسترده. چه زیبا بود زمزمه‌ی باد با شاخه‌هایم و چه دلنشین بود خرامیدن پرندگان بر لابه‌لای برگ‌هایم. اما روزی رسید که صدایی خشن و برنده، آرامشم را به یکباره پاره کرد. زمزمه‌ها جای خود را به فریادهای بی‌رمق من دادند و تیزی دندانه‌های اره بر پوستم فرو رفت. بغض گلوگیرم را در خود خفه کردم و با هر بریده، کمی از حیاتم را از دست دادم. آری، من اکنون به میز و نیمکتی تبدیل شده ام که دیگر نه ریشه دارم و نه برگ. اما حال، دانش آموزان بر روی من کتاب‌های خود را می‌گشایند، و با هر صفحه و هر کلمه به دنبال دانش و آموزش‌اند. شاید دیگر شاخه‌ها و برگ‌هایم با باد سخن نگویند، لیکن قلمه‌ها و افکار بر روی سطح من حک می‌شوند و به نحوی دیگر، حیاتی نو به من بخشیده شده است. در هر خط و در هر کلمه، من همچنان زندگی می‌کنم و به جهانی جدید پا گذاشته‌ام؛ جهانی از دانش و فهم که در آن نسل‌های آینده شکل می‌گیرند.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت