نگارش هشتم -

درس5 نگارش هشتم

setayesh

نگارش هشتم. درس5 نگارش هشتم

دوستان گرامی با ☆صدای باران ☆انشا میخوام از گوگل نباشه جواب : تاج★★★★★

جواب ها

جواب معرکه

Fatemeh 🪐

نگارش هشتم

مقدمه: صدای رعد و برق آسمان سکوت سنگین شهر را می شکند. دانه های تسبیح از دست ابر رها می شوند و هر کدام در جای جای این شهر فرو می افتند. یکی بر سر دشت، یکی بر روی رود. دیگری بر صورت گلی سرخ و آن یکی بر سقف خانه ما. بدنه: باران با همه عظمتش می بارد تا گلی را زنده کند و زمینی را تازه کند و دل خاک خورده انسانی را از غم بشوید. بارانی که از خود می گذرد تا شاعر با آهنگ دل نشینش شعری بسراید و به راستی که چه صدای موزونی دارد! صدای تپش قلب آسمان همانند لالایی مادران آرام و گوش نواز است و انسان را به وجد می آورد. صدای شلپ شلپ پای مردمی که با چترهایشان زیر باران قدم می زنند و چاله های آب را رد می کنند نیز زیبا است. جالب تر ازآن کودکانی هستند که بدون توجه به باران، همچنان گل کوچک بازی می کنند سر و از پا نمی شناسند و بدون هراسی از سرما خوردگی فریاد می دوند و فریاد می زنند ، دعوا می کنند و در نهایت خسته می شوند. باران شدید مرا مجبور میکند به خانه پناه می ببرم. بهترین مکان خانه هنگام بارش باران اتاق زیر شیروانی است. صدای تاک تاک باران اتاق را پر کرده است و این پیام را به من می دهد که باران هنوز ادامه دارد. رپس این پیام، امید به آینده را نیز در وجود من تداعی می کند. اینکه بالاخره باران تمام می شود و از خانه بیرون خواهم آمد. نتیجه: مرواریدهای الهی به بزرگی خداوند متعال ایمان دارند و این گونه از اوج آسمان پایین می آیند و سر بر خاک می گذارند. در حالی که ما انسان های روی زمین هنوز در خواب غفلت به سر می بریم. پس چه خوب است که با شنیدن صدای این نعمت بزرگ الهی ، از خواب غفلت بر خیزیم و خدا را با تمام وجود حس کنیم تاااجججججج

جواب معرکه

🩵🩵 ‌غزل

نگارش هشتم

اگه تار بود بگو دوباره بفرستم

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت