محمدمهدی آرامی

نگارش یازدهم. درس سوم نگارش یازدهم

سلام جواب حکایت نگاری رو می خواستم ممنون میشم

جواب ها

Rahel masooo

نگارش یازدهم

طاووس وزاغ
Rahel masooo

نگارش یازدهم

روزی طاووس وزاغ در جلوی باغی باهم روبرو شدند وهر یک با غرور ب دیگری نگاهی انداخت طاووس پیش قدم شد وخطاب ب زاغ گفت این کفش های خوش رنگی ک پایت کرده ای لایق شکل وشمایل من است واصلا به لباس تو نمی‌آید فکر میکنم ماهر و از همان اول در پوشیدن کفش هایمان اشتباه کرده ایم من کفش سیاه وزشتی ک به پرهای نامرتب وکدر رنگ تو لایق بوده پای کرده ام وتو کفش سرخ وزیبای مرا با وجود چنین پرهای رنگارنگی ومنقار ظریفی که دارم پایت کرده ای زاغ نگاهی به طاووس انداخت وگفت اشتباه نکن کاملا برعکس است تمام پوشیدنی های زیبای تو مناسب من است در آن روز های اول که من گیج وگنگ بودم تو در کار من دخالت کردی ولباس های مرا برداشتی پوشیدی ومن هم ناخواسته در کار تو دخالت کردم خلاصه بحث این دو بالا گرفته بود ک در همان حوالی لاک پشتی پیر وداناک مشغول استراحت بود حرف های این دو موجود ناراضی را شنید ک با یکدیگر در حال بگو مگو بودنو بالاخره گره از زبان خود باز کرد وگفت ای دوستان عزیز هر دوی آنها ب سمت لاک پشت بر گشتند ولاک پشت ادامه داد این بحث باطل را تمام کنید خداوند بزرگ همه چیز رابه یک نفر نمی‌دهد وهر کس ازهر چه که خداب او داد

سوالات مشابه درس سوم نگارش یازدهم

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام