انشا درمورد فرهنگ
فرهنگ با هویت تاریخی و جغرافیایی خود نظیر باندی است که شرایط حضور و ظهور آن را فراهم می آورد. فرهنگ می تواند دروازه های خود را به روی علم ببندد. نظیر فرهنگهای اساطیری با میتواند ظرفیتهای خود را برای توسعه علم در برخی از زمینه ها و یا در همه زمینه ها فراهم آورد. فرهنگ میتواند از علم نیز به عنوان یک ابزار کارآمد برای بسط و توسعه خود استفاده کند. نکته قابل توجه این است که ذات و هویت علم در همه حالات فوق یعنی چه در موقعی که بیرون از قلمرو فرهنگ قرار گرفته و امکان ورود به آن داده نمی شود (شکل یک) و چه وقتی که بخش هایی از آن با همه آن به فرهنگ وارد میشود (شکل دو و سه صورت و سیرتی واحد دارد.
سیرت واحد علم در سه شکل فوق به صورت دوایر بدون هاشور مشخص شده است. مناطق هاشور خورده فرهنگ ناظر به مجموعه معارف غیر علمی نظیر دین اسطوره ارزش ها و هنجارها و مانند آن است.
نکته مهم در این تعامل این است که فرهنگ حتی هنگامی که از همه ظرفیتهای علم استفاده می کند. مشتمل بر معارفی خواهد بود که به حسب ذات خود فاقد هویت علمی اند. این بخش از معارف با آنکه ممکن است درباره بود و با نبود اصل علم در عرصه فرهنگ داوری کنند و یا در خدمت بسط و توسعه علم قرار گرفته و حتی رهاوردهای علمی در حضور و بسط آنها مؤثر باشد. لکن از سنخ معرفت علمی نیستند و غیر علمی بودن آنها به دلیل محدودیت معنای علم به گزاره های آزمون پذیر و ناتوانی تعریف علم در پوشش دادن به
آنهاست.
بتاج👑