نگارش دهم -

درس 8 نگارش دهم

niloofar samani

نگارش دهم. درس 8 نگارش دهم

سلام انشا صفحه ۱۲۲ رو میخواستم

جواب ها

armita heidari

نگارش دهم

تهی پای رفتن به از کفش تنگ: در روزگاران قدیم مردی بود که در دنیا فقط و فقط یک اسب و یک خانه ی بسیار کوچک و قدیمی داشت ، او با آن اسب کار می کرد و پول در می آورد .مرد بعد از مدتی کار فراوان کفش هایش پاره شدند و انگشت های پایش از کفش بیرون زد و بخاطر این که فقیر بود و پول زیادی نداشت اهمیتی به این موضوع نداد. اما در کوچه و خیابان هر که از کنارش رد میشد با تعجب به آن‌ نگاه می‌کرد به او می گفت که چرا انگشت های پایت بیرون زده است و تو باید کفش های نو بخری. اما مرد اهمیتی نمی داد تا اینکه کفشهایش از قبل هم بیشتر پاره شد و بیشتر پای مرد بیرون زد . همه به او می خندیدند و می گفتند که اگر پابرهنه راه بروی آبرومند تر از این کفش های داغان و پاره است. مرد که دیگر چاره ای نداشت و آبرویش جلوی تمام مردم ده رفته بود بود تصمیم گرفت مقداری از پول هایش را که پس انداز کرده بود بدهد و کفش جدیدی بخرد. به بازار رفت تا کفشی نو برای خود بخرد. به دکان کفش فروشی رفت و کفشی را که از طرحش خوشش میامد انتخاب کرد . پول را داد و کفش را گرفت و رفت در خانه پوشید. اولین روزی که کفش را پوشید احساس کرد که کفش کمی ب

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت