سلام. معرکه یادت نره!:)
أنتَ قرأتَ سورةَ القدرِ و الآن تحفظُ سورةَ النصرِ.
فعل ماضی: قرأتَ (تو سورهٔ قدر را خواند)
فعل مضارع: تحفظُ «و الآن تو (در حال) حفظ سورهٔ نصر هستی.»
کلمهها: (شاهد - مراجعة - ذهب - خلف - رجع - نظر)
مرادفها (جفتهای نزدیک معنی):
شاهد = نظر (هر دو با دیدن/نگاهکردن مرتبطاند)
مراجعة ≈ رجع (در زمینهٔ «بازگشت/بازدید» میتوانند نزدیک باشند؛ در معنی «مرور/بازنگری» مراجعة به معنی «بازگشت» هم در برخی متون کاربرد دارد)
متضادها:
ذهب ↔ رجع (رفت ↔ بازگشت)
خلف (به معنی «عقب، پشت») میتواند در برخی موارد متضاد قدم/أمام باشد — در تصویر متضاد مشخص نبود، اگر متضاد مشخصی مدنظر است بفرست تا دقیق زوجبندی کنم.
> نکته: برای بخش «مرادف/متضاد» اگر قرار است هر کلمه دقیقاً یک هممعنی و یک متضاد کنار هم نوشته شود، لطفاً دقیقتر بگو یا عکسِ بخشِ مربوطه را نزدیکتر بفرست تا جای جوابها را درست در جدول بگذارم.
> اسمی سعید و أنا طالب ممتاز فی الصف الثامن فی مدرسة بهشتی فی مدینة رودهن. مهنة والدی مدرس و مهنة والدتی ممرضة. أمی تعمل فی مستشفى غیدیر فی بردیس. أنا أحب الکیمیاء و سأصبح مخترعاً فی المستقبل.
سؤالات و پاسخها:
1. سعیدُ فی أی صف؟
فی الصفِّ الثامِن.
2. ما مهنةُ والِدِ سعید؟
والدهُ مَدرِّسٌ.
3. أینَ تَعملُ أمُّ سعید؟
تعملُ فی مُستشفى غیدیر فی بردیس.
4. هل یُحبُّ سعیدُ الریاضة؟
لا (النصّ لم یذکر حُبّه للریاضة).
سوال ۴: أنا انجح
یا اختی هل اکلت
میشه تاج بدی؟ چون بقیش رو نمیدونستم ولی تا همینجا میدونستم گفتم