مقدمه: توریست و جهانگردی یک صنعت است که موجب افزایش رونق اقتصادی می گردد، رفت و آمد مسافران به کشورهای مختلف ارز آوری را بالا برده و در نهایت اقتصاد هم شرایطی بهتر خواهد داشت.
اگر توریست بودم برای هر سال خود برنامه ای کامل و جامع تهیه می کردم و طبق شرایط مالی خود به همه کشورهای جهان سفر می کردم.
بدنه: من اگر توریست بودم طبق علایق و آرزوهایم برای خودم برنامه سفر می ریختم و هر سال به کشوری و منطقه ای سفر می کردم و از نزدیک با فرهنگ و آداب و رسوم همه کشورهای جهان آشنا می شدم. بعضی از کشورها دارای آداب و رسومی خاص هستند که شاید در کشور ما چندان جالب نباشد، ولی برای خودشان ارزشمند است.
من اگر توریست بودم به همه مناطق دور افتاده ی جهان که مردم از زندگی و آرامش و آسایش دور هستند سری می زدم و برایشان از مردم جهان درخواست کمک می کردم. بسیاری از قبایل آفریقایی هنوز در همان زندگی ابتدایی هستند و هیچ کس نمی داند که چگونه روزگار می گذرانند.
در میان اقوامی می رفتم که هنوز هم برگ می خورند و هیچ بویی از شهر نشینی و زندگی مدرن نبرده اند، می رفتم و برایشان درخواست کمک می کردم. به جزیره برمودا هم سری می زدم. هرچند خطرناک است ولی حس عجیبی دارد. به مصر می رفتم و ساخت عجیب اهرام می دیدم و از دیوار چین هم نمی گذشتم.
به لهستان هم می رفتم و از نزدیک زندگی دانشمند بزرگ جهان ماری کوری را حس می کردم و از دست نوشته هایش که هنوز هم امواج رادیواکتیو دارد، بازدید می کردم. من اگر توریست بودم از تمام مکان هایی که دیدن کرده ام یاد داشتی می نوشتم و برای آیندگان چاپ می کردم.
نتیجه گیری: سفر بسیار باید تا پخته شود خامی، این مصرع یعنی سفر و گردش موجب بالا رفتن سطح آگاهی مردم می گردد و از نزدیک با شیوه زندگی و آداب و رسوم مردم خبر دار می شویم و می توانیم آموخته های خود را در زندگی به کار ببریم.