نگارش یازدهم -

درس پنجم نگارش یازدهم

یاس گلی

نگارش یازدهم. درس پنجم نگارش یازدهم

انشایی ک در آن این ده کلمه به کار رفته باشد.(رنگین کمان،دریا،آسمان،درخت،صدف،کویر،آرامش،روح،آفتاب،دوست) هر چند خط شد اشکالی ندارع

جواب ها

جواب معرکه

Aida

نگارش یازدهم

در یک روز آفتابی و دل‌انگیز، به کنار دریا رفتم. آسمان آبی و بی‌نهایت، با رنگین کمان زیبایی که پس از باران در افق نمایان شده بود، دل‌انگیز و شگفت‌انگیز بود. درختان سرسبز و تنومند در کنار ساحل، با برگ‌های درخشان خود، سایه‌ای دلپذیر ایجاد کرده بودند و صدای ملایم امواج دریا، آرامش روح را به من هدیه می‌داد. در این لحظه‌های زیبا، به یاد دوستی که همیشه در کنارم بود، فکر کردم. دوستی که در روزهای سخت، همچون درختی تنومند، پشتیبانم بود و در روزهای شاد، مانند رنگین کمان، زندگی‌ام را پر از رنگ و شادی می‌کرد. در دل کویر، جایی دور از شلوغی و هیاهو، می‌توانستم به آرامش واقعی دست یابم. چشمانم را بستیم و به صدای امواج گوش سپردم. هر موجی که به ساحل می‌خورد، یادآور خاطرات شیرین و لحظات ناب بود. در آنجا، احساس می‌کردم که تمام نگرانی‌ها و دغدغه‌هایم به آرامی در دل دریا غرق می‌شوند. آفتاب در حال غروب بود و رنگ‌های گرمش بر روی آب دریا می‌رقصید. این زیبایی، همچون یک نقاشی زنده، روح مرا نوازش می‌کرد. در آن لحظه، به این فکر کردم که زندگی، همچون یک سفر است؛ سفری پر از رنگ‌ها و احساسات، که در آن هر لحظه، فرصتی برای یادگیری و رشد است. با این افکار، به دوستی‌ام فکر کردم و تصمیم گرفتم که این لحظات زیبا را با او به اشتراک بگذارم. زیرا زندگی با دوستان واقعی، رنگین‌تر و زیباتر می‌شود. معرکه؟

جواب معرکه

ddddo_o khh

نگارش یازدهم

آفتاب گرم بر چهره زمین می تابید و آسمان آبی، به زیبایی هر چه تمام تر، خود را در آغوش دریا می افکند. درختان سرسبز، سایه های خنک خود را بر شن های نرم ساحل می گستردند. نسیم ملایمی می وزید و آرامش عمیقی بر محیط حکمفرما بود. روح من، در این فضای دل انگیز، به پرواز درآمده بود. صدف‌های کوچک و براق، همچون نگین‌هایی بر ساحل پراکنده بودند، هر کدام حکایت از رازهای نهفته در اعماق دریا داشتند. ناگهان، پس از بارش باران، رنگین کمانی باشکوه، آسمان را نقاشی کرد. رنگ‌های زنده و درخشان آن، به زیبایی خیره کننده‌ای، بر روی آب‌های آرام دریا می‌درخشیدند. این منظره، یادآور دوستی بود که همیشه در لحظات سخت، مانند صخره ای استوار، پشت من بود. دوستی که وجودش، همچون آرامش این لحظه، به روحم حیات می بخشید. در دوردست ها، کویر وسیع با شن‌های طلایی اش، سکوت خود را حفظ کرده بود. اما حتی کویر نیز، با حضور خورشید و گستره آسمان بی انتها، زیبایی خاص خود را داشت. در این لحظه، تمام وجودم از شادی و آرامش سرشار بود. رنگین کمان، آسمان، درختان، دریا، صدف، کویر، آفتاب، و دوستی، همه و همه، دست به دست هم داده بودند تا به من، زیباترین لحظه زندگی ام را هدیه دهند. معرکه یادت نره 😉🩷

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت