نگارش نهم -

درس 4 نگارش نهم

آیناز کشاورزمنش

نگارش نهم. درس 4 نگارش نهم

میشه ص ۵۸ نگارش را بفرستید از گوگل نباشه تاج می دم

جواب ها

جواب معرکه

فضاپیمای ما در سکوت و آرامش، در فضا در حرکت بود. من به شیشه پنجره خیره شده بودم و به کره ماه که هر لحظه بزرگ و بزرگ تر می شد، نگاه می کردم. قلبم از هیجان می تپید. بالاخره به آرزوی همیشگی ام رسیده بودم. قرار بود روی کره ماه قدم بگذارم. فضاپیما با صدای بلندی روی ماه فرود آمد. من و هم تیمی هایم با دقت از فضاپیما خارج شدیم. اولین باری بود که روی سطح ماه قدم می گذاشتم. احساس عجیبی بود. انگار در دنیای دیگری بودم. زمین از اینجا بسیار کوچک و دوردست به نظر می رسید. آسمان سیاه و پر از ستاره بود. ماه بدون هوا و اکسیژن بود. من نمی توانستم نفس بکشم. مجبور بودم با کپسول اکسیژن نفس بکشم. سطح ماه پوشیده از سنگ ها و صخره های بزرگ بود. من با دقت قدم برمی داشتم تا زمین نخورم. با هم تیمی هایم به دور و اطراف فضاپیما قدم زدیم. من از تماشای مناظر ماه لذت می بردم. ناگهان چشمم به چیزی افتاد. یک شیء سیاه و کوچک بود. به آرامی به سمت آن رفتم. نزدیک که شدم، دیدم که یک سنگ ماه است. این سنگ سیاه و براق بود. انگار که از طلا ساخته شده بود. با دقت سنگ را برداشتم و آن را در دستم نگه داشتم. احساس عجیبی داشتم. انگار که یک قطعه از تاریخ را در دست داشتم. مدتی را روی ماه گذراندیم. عکس و فیلم گرفتیم و نمونه هایی از سنگ های ماه جمع آوری کردیم. سپس سوار فضاپیما شدیم و به زمین بازگشتیم. سفر به ماه تجربه ای فراموش نشدنی بود. من از این که توانستم روی ماه قدم بگذارم، بسیار خوشحال بودم. این سفر به من آموخت که انسان ها می توانند هر کاری را انجام دهند، به شرطی که اراده و ایمان داشته باشند. من از این که توانستم بخشی از تاریخ بشریت باشم، به خود می بالم.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت