بوی خاک بعد از بارون… وای، چقدر این بو خاص و دوست داشتنیه! انگار یه جادوییه، یه معجونه که تمام خستگیها رو از تن آدم میبره. یه حسِ کودکی و بیخیالی به آدم میده، یاد اون روزای بچگی میافتم که بعد از بارون میدویدیم تو کوچهها و از بوی خاک خیس لذت میبردیم. یه حسِ آزادی و رهایی داره، انگار که تمام دنیا مال ماست و هیچ غمی نداریم.
این بو، یه بوی طبیعیه، یه بوی خالص و بیآلایش که آدم رو به خودش میآره و بهش یادآوری میکنه که چقدر دنیا زیبا و شگفتانگیزه. یه حسِ پیوند با طبیعت و زمین میده، انگار که بخشی از این دنیا هستیم و با اون همراهیم. یه حسِ قدرت و عظمت طبیعت رو هم به آدم میده، انگار که در برابر این همه زیبایی و قدرت، کوچک و ناچیز هستیم و باید از این همه زیبایی لذت ببریم.
یه وقتایی که دلم میگیره، یا خستهام، یا غمگینم، فقط کافیه یه کم بیرون برم و بوی خاک بعد از بارون رو استشمام کنم. انگار یه معجزه است، یه دوا برای تمام دردها و غمها. یه حسِ امید و زندگی جدید به آدم میده، انگار که همه چیز از نو شروع میشه و آینده روشن و زیباست. واقعا وصف کردنش کمه، باید تجربهش کرد تا فهمید چی میگم!